Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outsides
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
shovelled
U
لبه منحنی اسکی
shovel
U
لبه منحنی اسکی
shoveling
U
لبه منحنی اسکی
shovelling
U
لبه منحنی اسکی
shoveled
U
لبه منحنی اسکی
shovels
U
لبه منحنی اسکی
stem turn
U
چرخش خارجی اسکی باز
apophyge
U
منحنی خارجی
apophysis
U
منحنی خارجی
apothesis
U
منحنی خارجی
tail
U
قسمت عقب اسکی
tailed
U
قسمت عقب اسکی
tails
U
قسمت عقب اسکی
surfboard
U
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboards
U
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
skis
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skied
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
shankpiece
U
چرم زیر قسمت منحنی پا
binding
U
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
bindings
U
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
actine
U
قسمت خارجی
exosphere
U
قسمت خارجی جو
dermatome
U
قسمت خارجی یک موجود
outfield
U
قسمت خارجی میدان
pericranium
U
قسمت خارجی جمجمه
epicardium
U
قسمت خارجی عضله قلب
imposition
U
[بار اضافی در قسمت خارجی ساختمان]
proctodaeum
U
قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
epicarp
U
پوسته خارجی قسمت نرم میوه
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
telemark
U
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
glm
U
روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
dogger
U
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
diagonal
U
اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
curvilineal
U
دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
ice-skates
U
روی یخ اسکی کردن
skied
U
اسکی بازی کردن
ice skate
U
روی یخ اسکی کردن
ice-skate
U
روی یخ اسکی کردن
skis
U
اسکی بازی کردن
ski
U
اسکی بازی کردن
alpine
U
اسکی کردن در سراشیبی کوه
snow farming
U
اماده کردن پیست اسکی
phillips curve
U
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
waxing cork
U
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
camber
U
منحنی کردن
cambers
U
منحنی کردن
evolute
U
بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
inflected
U
منحنی کردن گرداندن
inflecting
U
منحنی کردن گرداندن
inflect
U
منحنی کردن گرداندن
inflects
U
منحنی کردن گرداندن
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
rounding
U
با منحنی کردن گوشههای تیز
lead curve
U
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
externalising
U
خارجی کردن
externalised
U
خارجی کردن
externalization
U
خارجی کردن
externalises
U
خارجی کردن
externalize
U
خارجی کردن
externalized
U
خارجی کردن
externalizing
U
خارجی کردن
externalizes
U
خارجی کردن
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
curving
U
خط منحنی منحنی مسیر
curves
U
خط منحنی منحنی مسیر
curve
U
خط منحنی منحنی مسیر
external sort
U
جور کردن خارجی
externalsorting
U
جور کردن خارجی
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
outflanks
U
ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
outflank
U
ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
outflanked
U
ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
outflanking
U
ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
deports
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deporting
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deported
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deport
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
shift of a demand curve
U
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
iso product curve
U
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
redundancy
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
To perfect oneself in a foreign language .
U
معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
redundancies
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
objectify
U
بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
fraction
U
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions
U
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
partition
U
قسمت کردن
sect
U
قسمت کردن
pouf
U
قسمت پف کردن
sects
U
قسمت کردن
whack up
U
قسمت کردن
partitions
U
قسمت کردن
divides
U
قسمت کردن
divide
U
قسمت کردن
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
exchange control
U
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
partitioning
U
قسمت بندی کردن
departmentalize
U
بچند قسمت کردن
tierce
U
به سه قسمت تقسیم کردن
subdevice
U
قسمت کردن مجدد
quarter
U
به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
head off
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head down
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trims
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trim
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest
U
هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
ascii
U
اسکی
skis
U
اسکی
ski
U
اسکی
skied
U
اسکی
poop
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
cross county
U
اسکی صحرانوردی
ski jump
U
پرش با اسکی
skiing
U
اسکی بازی
ski
U
چوب اسکی
waxes
U
واکس اسکی
hydro ski
U
اسکی ابی
waxed
U
واکس اسکی
water ski
U
اسکی ابی
skiing
U
ورزش اسکی
touring ski
U
اسکی تورینگ
ski lift
U
تله اسکی
ascii code
U
رمز اسکی
ski jumps
U
پرش با اسکی
ski lifts
U
تله اسکی
piste
U
پیست اسکی
skied
U
چوب اسکی
skis
U
چوب اسکی
water-ski
U
اسکی ابی
hydro ski
U
اسکی روی اب
water-skied
U
اسکی ابی
tip
U
نوعی اسکی
water-skis
U
اسکی ابی
wax
U
واکس اسکی
tipping
U
نوعی اسکی
ski boot
U
کفس اسکی
ski tow
U
تله اسکی
ascii file
U
فایل اسکی
skiers
U
اسکی باز
bindings
U
فیکساتور اسکی
ice-skate
U
اسکی روی یخ
turtleneck
U
یقه اسکی
turtlenecks
U
یقه اسکی
skiier
U
اسکی باز
binding
U
فیکساتور اسکی
ski suit
U
لباس اسکی
aquaplaning
U
اسکی روی اب
ski boot
U
چکمه اسکی
langlauf
U
اسکی صحرانوردی
downhill
U
اسکی سرعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com