English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pate de foie gras U خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lipoma U تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble U قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing U پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fats U چربی چربی دار
fat U چربی چربی دار
fatter U چربی چربی دار
fattest U چربی چربی دار
pulp U خمیر
dough U خمیر
duff U خمیر
mush U خمیر
unguent U خمیر
pasted U خمیر
pastes U خمیر
paste U خمیر
pasting U خمیر
fatless U بی چربی
myelin U چربی پی
oiliness U چربی
greased U چربی
meager U بی چربی
meagre U بی چربی
greasy U چربی
oiling U چربی
oils U چربی
greasily U با چربی
lipid U چربی
lipide U چربی
creaminess U چربی
greasiness U چربی
adiposeness or diposity U چربی
lubricous U چربی
oil U چربی
thinnest U کم چربی
fatness U چربی
thins U کم چربی
fat U چربی
fattest U چربی
fats U چربی
fatter U چربی
thinners U کم چربی
thin U کم چربی
grease U چربی
thinned U کم چربی
greasing U چربی
commutator compound U خمیر جابجاگر
toothpaste U خمیر دندان
sour dough U خمیر ترش
soden U خمیر سست
cement paste U خمیر سیمان
toothpastes U خمیر دندان
dentifrice U خمیر دندان
papier mache U خمیر کاغذ
oakum U خمیر بتونه
sourdough U خمیر ترش
matzoh U خمیر فطیر
carton-pierre U خمیر کاغذ
matzo U خمیر فطیر
malaxate U خمیر کردن
malax U خمیر کردن
lime paste U خمیر اهک
levigate U خمیر کردن
knead clay by hand U خمیر کردن
impaste U خمیر گرفتن
impaste U خمیر کردن
puff paste خمیر پف دار
tooth paste U خمیر دندان
tempers U خمیر کردن
masticating U خمیر کردن
masticates U خمیر کردن
tempered U خمیر کردن
leaven U خمیر ترش
masticated U خمیر کردن
masticate U خمیر کردن
leavens U خمیر ترش
leavens U خمیر مایه
leavening U خمیر ترش
mush U خمیر نرم
leavening U خمیر مایه
leaven U خمیر مایه
kneads U خمیر کردن
temper U خمیر کردن
kneaded U خمیر کردن
wood pulp U خمیر چوپ
kneading U خمیر کردن
knead U خمیر کردن
pap U خمیر نرم
wood pulp U خمیر چوب
grease trap U چربی گیر
fattiness U خاصیت چربی
flense U چربی گرفتن از
wool grease U چربی پشم
grease trap U بازیابی چربی
greasing U روغن چربی
lipoid U شبه چربی
whipping cream U خامهی پر چربی
wool fat U چربی پشم
vegtable fat U چربی گیاهی
fatty U چربی مانند
suint U چربی پشم
grease U روغن چربی
skim milk U شیر بی چربی
sebaceous U چربی دار
greased U روغن چربی
lipuria U چربی در پیشاب
lipotropic U چربی سوز
lipophilic U چربی گرای
lipophilic U چربی دوست
lipomatous U چربی مانند
lard U چربی خوک
aliphatic U چربی دار
animal fat U چربی حیوانی
adipocere U چربی لاش
adipose tissue U بافت چربی
blackhead U چربی دانه
adipic U وابسته به چربی
casein U پنیر بی چربی
comedo U چربی دانه
leather head U چربی دانه
fat is insoluble in water U چربی در اب حل نمیشود
blackheads U چربی دانه
degreasing U اب کردن چربی
mashing U خمیر کردن شیفتن
pulp U جسم خمیر مانند
mashed U خمیر کردن شیفتن
mashes U خمیر کردن شیفتن
batter U خراب کردن خمیر
batters U خراب کردن خمیر
mash U خمیر کردن شیفتن
peanut butter U خمیر بادام زمینی
saturated soil paste U خمیر خاک اشباع
lubricity U شهوانی بودن چربی
saturated fat U چربی اشباع شده
unsaturated fat U چربی اشباع نشده
saturated fats U چربی اشباع شده
lipolysis U تجزیه وتحلیل چربی
emulsion U ذرات چربی دراب
emulsioning U ذرات چربی دراب
fatback U چربی پشت خوک
greasily U به شکل روغن یا چربی
emulsioned U ذرات چربی دراب
emulsions U ذرات چربی دراب
blobber U چربی یاپیه نهنگ
adipose tissue U چربی حیوانی پیه
puff paste U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
puff paste U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
pulpwood U خمیر چوب مخصوص کاغذسازی
flaky pastry U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
plasters U خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
phyllo (pastry) U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
plaster U خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
puff pastry U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
magma U خمیر مواد معدنی یا الی
puff pastry U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
blubbers U چربی اوردن هایهای گریستن
blubber U چربی اوردن هایهای گریستن
blubbering U چربی اوردن هایهای گریستن
butyrometer U الت سنجش چربی شیر
blubbered U چربی اوردن هایهای گریستن
lard U گوشت خوک چربی زدن
poly unsaturated fat U پلی چربی اشباع نشده
puff pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
frit U خمیر شیشه وچینی سازی گداختن
puff paste U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
pasties U خمیر مانند کلوچه قیمه دار
pasty U خمیر مانند کلوچه قیمه دار
flaky pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
puff paste U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
I clinched a lucrative deal. U معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
lanoloin U چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
lardoon U تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardon U تکه چربی که لای گوشت گذارند
doughface U دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
library paste U نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
greasing U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
greased U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
grease U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubbered U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lactoscope U شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
blubbers U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubber U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lipotropic U موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
lipide U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
myelin sheath U ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipid U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
bread-boards U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-board U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
clobbering U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbers U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
strudel U ورقه نازک خمیر پخته که لوله شده و لای ان شیرینی باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com