English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pilot U خلبان هواپیما راننده کشتی
piloted U خلبان هواپیما راننده کشتی
pilots U خلبان هواپیما راننده کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
test pilot U خلبان ازمایش کننده هواپیما
pilot's trace U کالک راهنمای خلبان هواپیما
test pilots U خلبان ازمایش کننده هواپیما
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
skippered U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
caravelle U نوعی کشتی یا هواپیما
caravel U نوعی کشتی یا هواپیما
ship U کشتی هوایی هواپیما
ships U کشتی هوایی هواپیما
tie down U مهار هواپیما یا کشتی
portholes U پنجره کشتی یا هواپیما دریچه
porthole U پنجره کشتی یا هواپیما دریچه
cruising range U شعاع عمل هواپیما یا کشتی
cruising speed U سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
debarkation U پیاده شدن از کشتی یا هواپیما
headings U جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
heading U جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
freight U کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
wreck U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
check port/starboard U جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
compass acceleration error U اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
inbound traffic U مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
copilot U کمک خلبان خلبان دوم
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
debriefing U پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
drivers U راننده اتومبیل راننده ارابه
driver U راننده اتومبیل راننده ارابه
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
clock code position U سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
ferrets U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
manspace U جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
azimuth circle U قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
pilots U خلبان
pilot U خلبان
pilotless U بی خلبان
aviator U خلبان
piloted U خلبان
aeronaut U خلبان
fly boy U خلبان
aivatrix U خلبان زن
aviators U خلبان
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
co-pilots U کمک خلبان
copilot U کمک خلبان
co-pilot U کمک خلبان
compilot U کمک خلبان
soloist U خلبان تک پرواز
autopilot U خلبان اتوماتیک
co pilot U کمک خلبان
soloists U خلبان تک پرواز
cockpits U اطاقک خلبان
beeped U هواپیمای بی خلبان
drone U هواپیمای بی خلبان
beep U هواپیمای بی خلبان
beeping U هواپیمای بی خلبان
beeps U هواپیمای بی خلبان
droned U هواپیمای بی خلبان
drones U هواپیمای بی خلبان
first pilot U خلبان اول
cockpits U کابین خلبان
cockpit U کابین خلبان
droning U هواپیمای بی خلبان
cockpit U اطاقک خلبان
cockpit canopy سایبان خلبان
flying officer U افسر خلبان
nautical U خلبان کتاب
automatic pilots U خلبان اتوماتیک
automatic pilot U خلبان اتوماتیک
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
flat pallet U پالت کف هواپیما یا کشتی پالت صاف پالت کف صاف
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
cockpits U اطاقک خلبان درهواپیما
army aviator U خلبان نیروی زمینی
aces U خلبان ماهر و متهور
unattended U به طور خودکار بی خلبان
cockpit U اطاقک خلبان درهواپیما
army aviator U خلبان هوانیروز نیروزفر
fury U نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
sailplaner U خلبان هواپیمای بی موتور
pilot's trace U کالک دستی خلبان
ace U خلبان ماهر و متهور
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
drone antisubmarine helicopter U هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
kamikaze U خلبان ازجان گذشته ژاپنی
pilot U راننده
piloted U راننده
pilots U راننده
motor man U راننده
driving U راننده
impelent U راننده
wheelsman U راننده
helmsman U راننده
the man at the wheel U راننده
steersman U راننده
driver U راننده
helmsmen U راننده
drivers U راننده
wheelman U راننده
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
autopilot [A/P] U خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
autopilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] U خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
motorman U راننده موتور
locomotive driver [British E] U راننده قطار
locomotive operator [British E] U راننده قطار
train driver U راننده قطار
driver's mate U شاگرد راننده
hot shoe U راننده زبردست
cabman U راننده تاکسی
drive's seat U صندلی راننده
drive's cab U اطاق راننده
train operator [American E] U راننده قطار
cabbie U راننده تاکسی
truckman U راننده کامیون
taximan U راننده تاکسی
truckers U راننده کامیون
trucker U راننده کامیون
carter U راننده گاری
chauffeurs U راننده ماشین
chauffeuring U راننده ماشین
chauffeured U راننده ماشین
bus driver U راننده اتوبوس
bulldozerer U راننده بولدوزر
chauffeur U راننده ماشین
assistant driver U کمک راننده
propulsive U پیش راننده
driver U راننده گرداننده
cabby U راننده تاکسی
road hog <idiom> U راننده بیابان
power plants U پیش راننده
railroad engineer [American E] U راننده قطار
cabbies U راننده تاکسی
power unit U پیش راننده
power plant U پیش راننده
drivers U راننده گرداننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com