English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
neap U خفیف ترین جزر و مد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost U پایین ترین زیر ترین
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
faintest U خفیف
fainter U خفیف
fainted U خفیف
faint U خفیف
mildest U خفیف
milder U خفیف
faints U خفیف
gauze U مه خفیف
mild U خفیف
febricula U تب خفیف
waff U خفیف
low U خفیف
lowered U خفیف کردن
hypomania U مانی خفیف
let-ups U خفیف شدن
let-up U خفیف شدن
let up U خفیف شدن
pseudodebility U کودنی خفیف
low pressure U فشار خفیف
hypomania U شیدایی خفیف
hypomania U جنون خفیف
gossamery U خفیف لطیف
smallest U محقر خفیف
smaller U محقر خفیف
small U محقر خفیف
lowers U خفیف کردن
lower U خفیف کردن
lowering U خفیف کردن
stroking U ضربه خفیف
stroke U ضربه خفیف
stroked U ضربه خفیف
strokes U ضربه خفیف
popgun U تفنگ خفیف
low tide U جزر ومد خفیف
whee U صدای سوت خفیف
subrange U میدان تیر خفیف
low water U جزر ومد خفیف
hypomanic U دارای جنون خفیف
hemiparesis U فلج خفیف یک سویه
pastel shades U سایه رنگهای خفیف
low explosive U ماده منفجره کندسوختار خفیف
paresis U فلج خفیف ضعف عضلانی
pastel <adj.> U رنگهای خفیف [با مداد رنگی]
humiliating U پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly U پست سازنده خفیف کننده
microseism U زمین لرزه غیرمحسوس زلزله خفیف
backmost U پس ترین
nethermost U پست ترین
drier U : خشک ترین
lattermost U عقب ترین
bottommost U پایین ترین
downmost U پایین ترین
lattermost U پست ترین
best U عظیم ترین
arrant U بدنام ترین
undermost U زیر ترین
undermost U پایین ترین
hindmost U عقب ترین
driest U خشک ترین
rightmost U راست ترین
most important <adj.> U مهم ترین
westernmost U غربی ترین
lowest U پایین ترین
backmost U عقب ترین
foremost U پیش ترین
least significant U کم اهمیت ترین
topmost U اعلی ترین
middlemost U میان ترین
rearmost U عقب ترین
aftmost U عقب ترین
lowermost U پایین ترین
most significant U پراهمیت ترین
meritorious U شایسته ترین
eldest U مسن ترین
proto U مهم ترین
lower most U پایین ترین
midmost U میان ترین
first and foremost <adv.> U پیش ترین
more like;most like U شبیه ترین
furthest U پیشرفته ترین
leftmost U سمت چپ ترین
neap tide U پائین ترین جزر و مد
lsb U کم اهمیت ترین بیت
tenth rate U از پایین ترین جنس
royal road U اسان ترین راه
most significant digit U با اهمیت ترین رقم
least significant bit U کم اهمیت ترین بیت
most significant bit U با ارزش ترین بیت
most significant digit U با ارزش ترین رقم
most significant bit U با اهمیت ترین بیت
least significant digit U کم اهمیت ترین رقم
ticks U سخت ترین مرحله
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
ticked U سخت ترین مرحله
best U شایسته ترین پیشترین
aftermost U عقب ترین واپسین
easternmost U شرقی ترین نقطه
eastermost U شرقی ترین نقطه
bottom price U پائین ترین قیمت
innermost U داخلی ترین دراعماق
full-backs U عقب ترین بازی کن
full-back U عقب ترین بازی کن
next U نزدیک ترین پس ازان
tick U سخت ترین مرحله
top flight U اعلی ترین مرتبه
tenth rate U پایین ترین درجه
Put your warmest clothes on . U گرم ترین لباسهایت را تن کرد
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
lower high water U پایین ترین پیشرفت اب دریا
admirals U عالی ترین افسرنیروی دریایی
admiral U عالی ترین افسرنیروی دریایی
last U پایین ترین درجه یا مقام
lasts U پایین ترین درجه یا مقام
lasted U پایین ترین درجه یا مقام
primitive data type U ساده ترین شکل داده
culminant U درمرتفع ترین موضع کامل
curtail step U پایین ترین پله پلگان
curtal step U پایین ترین پله پلگان
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
sternmost U عقب ترین قسمت کشتی
thermosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
fullback U جای عقب ترین بازی کن
exosphere U خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere U پایین ترین بخش اتمسفر
upmost U عالی ترین بالاترین درجه
skirting armor U ضخیم ترین قسمت زره تانک
lowest common multiple [LCM] U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
least upper bound [lub, LUB] U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
smallest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
This is the easisrt way. U این آسان ترین راه است
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
supremum U کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
subcutis U عمیق ترین قسمت زیر پوست
lowest common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
least common multiple U کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
last but not least <idiom> U آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
next of kin U نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bottom U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
lower low water U پایین ترین پست رفت اب دریا
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master pick U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottoms U با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
aftermost U نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
best-seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common factor [GCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
highest common factor [HCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
msd U با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
greatest common divisor [gcd] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
knight bachelor U پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
best-sellers U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
water collecting sump U پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
rock-bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
msb U با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
rock bottom U کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
intima U درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
physical U پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
ahmad U اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
dynamically U ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
dynamic U ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980. U پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
masters U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
geodesic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
mastered U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
degrade U کم کردن درجه خفیف کردن
degrades U کم کردن درجه خفیف کردن
geodeticline U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity U ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
geodetical U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
garboard U پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
bilge U پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
hyperfocal distance U نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
optimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
weakest maintained U ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
circular carpet U قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
silicon valley U محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
minimum U سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
Pentium Pro U قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down. <proverb> U تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com