English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
twentyfive U خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
twentyfive yard line U خط 52 یاردی موازی خط پایانی
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
stripe U خط یک یاردی
stripes U خط یک یاردی
malignantly U بطور خطرناک یاردی
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
hash mark U قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
parallels U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple U معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt U در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD U معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
shunt U موازی موازی فرعی
shunted U موازی موازی فرعی
shunts U موازی موازی فرعی
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
portal U دروازه
goal U دروازه
portals U دروازه
gates U دروازه
goals U دروازه
gate U دروازه
barbacan U دروازه
goal area line U خط دروازه
barbican U دروازه
gateways U دروازه
hoop U دروازه
gateway U دروازه
port U دروازه
hoops U دروازه
wickets U دروازه کوچک
octroi U مالیات دم دروازه
octroi U دروازه بانی
keep goal U دروازه بانی
goal keeper line U خط دروازه بان
gatepost U بازوی دروازه
gateposts U بازوی دروازه
attacting zone U منطقه دروازه
between the pipes U تیر دروازه
goal crease U محوطه دروازه
goal keeper U دروازه بان
goal mouth U دهانه دروازه
logic gate U دروازه منطقی
goal posts U پایههای دروازه
goal area U منطقه دروازه
goals U دروازه بان
starting gate U دروازه شروع
wicket U دروازه کوچک
goalar U دروازه بان
tend goal U دروازه بانی
tend goal U حفظ دروازه
own goals U گل به دروازه خودی
gatekeepers U دروازه بان
gatekeeper U دروازه بان
gate keeper U دروازه بان
keepers U دروازه بان
saves U نجات دروازه
saved U نجات دروازه
save U نجات دروازه
goalie U دروازه بان
goalies U دروازه بان
hoop U دروازه کروکه
goalkeepers U دروازه بان
keeper U دروازه بان
goal tender U دروازه بان
goalkeeper U دروازه بان
goal U دروازه بان
puck stopper U دروازه بان
in goal U دروازه بان
hoops U دروازه کروکه
own goal U گل به دروازه خودی
goal kick U شوت بسوی دروازه
catching glove U دستکش دروازه بان
goal umpire U دروازه بان واترپولو
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
goalthrow U پرتاب دروازه بان
deciding U نزدیک به دروازه حریف
flopper U دروازه بان شیرجه رو
petard U بمب دروازه ریز
gatehouses U اطاق دروازه بان
gatehouse U اطاق دروازه بان
goalposts U تیرک عمودی دروازه
gate U دروازه شروع اسکی
goalpost U تیرک عمودی دروازه
warder U نگهبان دروازه یا قصر
upright U تیرک عمودی دروازه
crossbar U تیرک افقی دروازه
crossbars U تیرک افقی دروازه
goal games U بازیهای دروازه دار
gate post U تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
warders U نگهبان دروازه یا قصر
shooting U شوت بسوی دروازه
fast break U حمله سریع به دروازه
double reverse U شوت برگردان به دروازه
changing the goal keeper U تعویض دروازه بان
shootings U شوت بسوی دروازه
gates U دروازه شروع اسکی
sally port U دروازه بزرگ قلعه
sally port U دروازه عبور از قلعه
He was approaching the gate. U او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
long ball U پرتاب از دور به دروازه
shot direct at goal U شوت مستقیم به دروازه
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
send-offs U حرکت اسبها از دروازه شروع
clears U دفع توپ ازحوالی دروازه
seelos U دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
send-off U حرکت اسبها از دروازه شروع
send off U حرکت اسبها از دروازه شروع
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
clear U دفع توپ ازحوالی دروازه
clear U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
clearest U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer U دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearest U دفع توپ ازحوالی دروازه
clears U دورکردن گوی از نزدیک دروازه
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
active U دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
nineteens U علامت تعویض دروازه بان
nineteen U علامت تعویض دروازه بان
gatehouse U اطاق یازندان بالای دروازه
in- U توپی که وارد دروازه شده
logic U دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
gatehouses U اطاق یازندان بالای دروازه
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
gatepost U تیر چار چوب دروازه
in U توپی که وارد دروازه شده
gateposts U تیر چار چوب دروازه
battering rams U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
battering ram U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
goal throw U پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
peels U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peel U گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
A creaking gate hang long. <proverb> U یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
heavy U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier U گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
faubourg U قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
shunt U موازی
shunts U موازی
shunted U موازی
two parallel lines U دو خط موازی
parallel ruler U خط کش موازی
parallels U موازی
parallelling U موازی
paralleling U موازی
parallel U موازی
coaxial U موازی
parallelled U موازی
paralleled U موازی
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
inverter U دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
three state logic U دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
gopura U [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
inhibits U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
slotting U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
inhibit U ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
place kick U توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
parallel sheaf U مروحه موازی
machinist vise U گیره موازی
parallel run U اجرای موازی
parallel operation U عملکرد موازی
parallel access U دستیابی موازی
parallel operation U عملیات موازی
parallel reading U خواندن موازی
parallel processor U پردازنده موازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com