Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phraseogram
U
خط یا خطوط نماینده عبارات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
commision agent
U
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogate
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
isotherm
U
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline
U
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
she'll
U
مخفف عبارات زیر will she shall she
italicism
U
عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
parallelism
U
ترادف عبارات اشتراک وجه
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
interpolator
U
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
textualist
U
کسیکه درنقل یا اقتباس عبارات چالاک است
interpolate
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolating
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
flowerily
U
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
interpolated
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolates
U
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
coragne line
U
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
inverted commas
U
نام این دو نشان که در سوی عبارات نقل قول شده می گذارند
conversion
U
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversions
U
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
jobs
U
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
job
U
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
kwic
U
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
metaphrast
U
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
tricking
U
خطوط
tricked
U
خطوط
cotidal lines
U
خطوط هم مد
trick
U
خطوط
lines of force
U
خطوط قوا
absorption spectrum
U
خطوط جذبی
line of flux
U
خطوط قوا
line of communications
U
خطوط مواصلات
zigzags
U
خطوط منکسر
lines of communication
U
خطوط مواصلاتی
line to line fault
U
تماس خطوط
line of induction
U
خطوط القا
zigzag
U
خطوط منکسر
zigzagging
U
خطوط منکسر
line spacing
U
فاصله خطوط
lines of force
U
خطوط نیرو
zigzagged
U
خطوط منکسر
isovent
U
خطوط هم باد
emission spectrum lines
U
خطوط نشری
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
dark lines
U
خطوط تاریک
cotidal lines
U
خطوط مدیکسان
absorption lines
U
خطوط دراشامی
closed traverse
U
خطوط متقاطع
balmer lines
U
خطوط بالمر
along line
U
در امتداد خطوط
equipotential lines
U
خطوط هم پتانسیل
extension lines
U
خطوط دنباله
isostatic lines
U
خطوط ایزواستاتیک
flow lines
U
خطوط جریان
isocline
U
خطوط هم شیب
isochromatique
U
خطوط همرنگ
grid lines
U
خطوط شبکه
front lines
U
خطوط مقدم
fraunhofer lines
U
خطوط فرانهوفر
flowlines
U
خطوط جریان
air way station
U
خطوط هوایی
outside lines
U
خطوط حمله
curvature lines
U
خطوط منحنی
curvature lines
U
خطوط مدور
street railway
U
خطوط تراموا
stream lines
U
خطوط جریان
leading
U
فاصله خطوط
spectral lines
U
خطوط طیفی
symmetry lines
U
خطوط تقارن
delegates
U
نماینده ها
depts
U
نماینده
dept
U
نماینده
agents
U
نماینده
indicant
U
نماینده
indicatory
U
نماینده
proctor
U
نماینده
factor
U
نماینده
representatives
U
نماینده ها
commissioner
U
نماینده
commissioners
U
نماینده
nominee
U
نماینده
nominees
U
نماینده
deligate
U
نماینده
proxy
U
نماینده
attorney
U
نماینده
attorneys
U
نماینده
agency
U
نماینده
factors
U
نماینده
agencies
U
نماینده
delegating
U
نماینده
representative
U
نماینده
delegate
U
نماینده
doers
U
نماینده
delegated
U
نماینده
delegates
U
نماینده
representatives
U
نماینده
mercantile agent
U
نماینده
agent
U
نماینده
indicator
U
نماینده
deputies
U
نماینده
deputy
U
نماینده
doer
U
نماینده
cutting line of force
U
قطع خطوط قوا
curvilinear ornament
U
زینتکاری با خطوط خمیده
retrace blanking
U
خاموشی خطوط بازگشتی
advance of defensive line
U
در جلو خطوط پدافندی
air line of communications
U
خطوط مواصلات هوایی
contour lines
U
خطوط میزان منحنی
dark line spectrum
U
طیف خطوط تاریک
collimate
U
منطبق کردن خطوط
contour interval
U
فاصله خطوط واصل
magnetic lines of force
U
خطوط نیروی مغناطیسی
magnetic path
U
مسیر خطوط قوا
crawl trench
U
خطوط رابط سنگرها
voltage between lines
U
ولتاژ بین خطوط
hoseline
U
خطوط لوله لاستیکی
hypen ladder
U
ردیف خطوط تیره
hypen ladder
U
خطوط تیره نردبانی
microwave transmission lines
U
خطوط انتقال ریزموج
inside lines
U
خطوط حمله شمشیربازی
open lines
U
خطوط باز شطرنج
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
sheetlines
U
خطوط کناره نقشه
rivulose
U
دارای خطوط مارپیچی
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
gules
U
خطوط موازی عمودی
grid interval
U
فاصله خطوط شبکه
magnetic lines of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic line of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
diplomatics
U
شناسایی خطوط باستانی
domestic air traffic
U
خطوط هوایی داخلی
electric line of force
U
خطوط نیروی برق
endline
U
خطوط موازی با 04 مترفاصله
equal cost lines
U
خطوط هزینه برابر
vermiculate
U
دارای خطوط موجی
trackage
U
خطوط راه اهن
front lines
U
خطوط جلو جبهه
leased line network
U
شبکه با خطوط استیجاری
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
zigzagged
U
خطوط جناغی پیوسته
zigzag
U
خطوط جناغی پیوسته
meridians
U
خطوط نصف النهار
zigzags
U
خطوط جناغی پیوسته
meridian
U
خطوط نصف النهار
contours
U
خطوط کناره نما
rivers
U
سفیدی بین خطوط
river
U
سفیدی بین خطوط
zigzagging
U
خطوط جناغی پیوسته
contours
U
خطوط تراز زمین
isohyetal map
U
نقشه خطوط هم باران
insurance agent
U
نماینده بیمه
represents
U
نماینده بودن
expessive
U
حاکی نماینده
envoys
U
مامور نماینده
manufacturers' agent
U
نماینده تولیدکننده
envoy
U
مامور نماینده
law agent
U
نماینده حقوقی
law agent
U
نماینده قضایی
jack and gill
U
دونامه نماینده ........
represented
U
نماینده بودن
Member of Parliament
U
نماینده مجلس
represent
U
نماینده بودن
Members of Parliament
U
نماینده مجلس
internunico
U
نماینده پاپ
representations
U
تمثال نماینده
overseas agent
U
نماینده خارجی
representation
U
تمثال نماینده
walking delegate
U
نماینده سیار
stack indicator
U
نماینده پشته
legates
U
نماینده پاپ
pathognomic
U
نماینده ناخوشی
pathognomomical
U
نماینده ناخوشی
permanent deligate
U
نماینده دایمی
sole agent
U
نماینده انحصاری
sales representative
U
نماینده فروش
priority indicator
U
نماینده اولویت
sales agent
U
نماینده فروش
opostolic delegate
U
نماینده پاپ
deputies
U
وکیل نماینده
representative elements
U
عناصر نماینده
deputations
U
نماینده نمایندگی
deputation
U
نماینده نمایندگی
manufacturer's agent
U
نماینده تولیدکننده
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
marker ship
U
کشتی نماینده
deputy
U
وکیل نماینده
legate
U
نماینده پاپ
check indicator
U
نماینده مقابله
customs agent
U
نماینده گمرکی
by depty
U
بوسیله نماینده
parliamentarian
U
نماینده مبرز
assignee
U
نماینده مامور
election
U
انتخاب نماینده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com