English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phase line U خط مبداء حرکت جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
departure station U مبداء حرکت
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
tactical march U حرکت جنگی
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
reduced lighting U حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
warship U کشتی جنگی ناو جنگی
warships U کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
source code U کد مبداء
origins U مبداء
zeroes U مبداء
source U مبداء
origin U مبداء
zero U مبداء
zeros U مبداء
datum line U خط مبداء
country of origin U کشور مبداء
home address U نشانی مبداء
jumping off place U نقطه یا مبداء
source disk U دیسک مبداء
source program U برنامه مبداء
afterbrain U مبداء نخاع
zero deflection U سمت مبداء
refrence axis U محور مبداء
certificate of origin U گواهی مبداء
principle point U مبداء اصلی
domicile of origin U اقامتگاه مبداء
source U مایه مبداء
principal axis U محور مبداء
base of origin U مبداء اصلی
certificate of origin U گواهینامه مبداء
basic point U نقطه مبداء
bench mark U شاخص مبداء
prime meridian U نصف النهار مبداء
extrinsic U دارای مبداء خارجی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
prime meridian U نصف النهار مبداء یا گرینویچ
backstretch U خط سیرجهت مخالف مبداء مسابقه
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
battle line U خط جنگی
scrapper U جنگی
tactical U جنگی
dogfights U سگ جنگی
martin U جنگی
martial U جنگی
bristly U جنگی
fighting U جنگی
tactically U جنگی
warlike U جنگی
dogfight U سگ جنگی
serviced U جنگی
service U جنگی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
cocker U خروس جنگی
contraband of war U قاچاق جنگی
munitions of war U مهمات جنگی
destrer U اسب جنگی
service mine U مین جنگی
parlementaire U فرستاده جنگی
passes U معبر جنگی
live ammunition U مهمات جنگی
combat tire U لاستیک جنگی
service ammunition U مهمات جنگی
light line U خط چراغ جنگی
passed U معبر جنگی
live round U گلوله جنگی
man of war U ناو جنگی
spoils of war U غنائم جنگی
spoiler U خریدارغنائم جنگی
combat firing U تیراندازی جنگی
booty U غنیمت جنگی
combat exercise U مانور جنگی
man of war U مرد جنگی
combat ration U جیره جنگی
sloop of war U کرجی جنگی
sloop U قایق جنگی
live round U تیر جنگی
martel de fer U چکش جنگی
combatant vessel U ناو جنگی
combatant vessel U کشتی جنگی
paludament U ردای جنگی
killed in action U کشته جنگی
campaigns U عملیات جنگی
chargers U اسب جنگی
charger U اسب جنگی
field type U از نوع جنگی
field wire U سیم جنگی
fighting cock U خروس جنگی
jetty U استحکامات جنگی
gamecock U خروس جنگی
fighting load U بار جنگی
game fowl U خروس جنگی
game cock U خروس جنگی
formation U ارایش جنگی
fighting load U بارمهمات جنگی
fighting ram U غوچ جنگی
enginery U اسباب جنگی
dry run U تمرین جنگی
nom de guerre U کنیه جنگی
poleax U تبرزین جنگی
poleaxe U تبرزین جنگی
hard head U شاخ جنگی
pass U معبر جنگی
campaign U عملیات جنگی
campaigned U عملیات جنگی
campaigning U عملیات جنگی
destrier U اسب جنگی
dim light U چراغ جنگی
dry run U عملیات جنگی
reparations for war damages U غرامات جنگی
jetties U استحکامات جنگی
strategic situation U وضع جنگی
war cry U فریاد جنگی
accredited correspondent U خبرنگار جنگی
bantam U خروس جنگی
bantams U خروس جنگی
war horse U اسب جنگی
war horses U اسب جنگی
navy U کشتی جنگی
navies U کشتی جنگی
armed naval vessel U ناو جنگی
war reserves U ذخایر جنگی
war plan U نقشه جنگی
interned U پناهنده جنگی
war gas U گاز جنگی
war indemnity U غرامت جنگی
war indemnity U تاوان جنگی
war material U تجهیزات جنگی
war material U وسایل جنگی
war plan U طرح جنگی
actions U عملیات جنگی
military U جنگی ارتش
tactic U تدابیر جنگی
war refugee U آواره جنگی
tactics U تدابیر جنگی
prisoner of war U اسیر جنگی
car U ارابه جنگی
cars U ارابه جنگی
prisoner of war U زندانی جنگی
action U عملیات جنگی
warhead U کلاهک جنگی
prisoners of war U زندانی جنگی
battleships U کشتی جنگی
battleship U کشتی جنگی
stratagems U حیله جنگی
warpath U مسیر جنگی
prisoners of war U اسیر جنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com