English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boat lanes U خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assaulted U مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assault U مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assaults U مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
boat diagram U دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
amphibious assault ship U ناومخصوص هجوم اب و خاکی
assault area diagram U نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
infestant U هجوم کننده
invasive U هجوم کننده
alien species U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
exotic U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
invasive exotic U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
invasive species U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
neophyte U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
boat group U ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
invasion U هجوم
invasions U هجوم
infestation U هجوم
offence U هجوم
offenses U هجوم
offense U هجوم
assault U هجوم
infestaion U هجوم
inbreak U هجوم
assaulted U هجوم
assaults U هجوم
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
raids U هجوم اوردن
raiding U هجوم اوردن
raided U هجوم اوردن
infested U هجوم کردن در
inroad U تعدی هجوم
raid U هجوم اوردن
inrush U هجوم بداخل
swarms U هجوم اوردن
influx U ورود هجوم
infest U هجوم کردن در
scrouge U هجوم اوردن
infests U هجوم کردن در
invade U هجوم کردن
invaded U هجوم کردن
invades U هجوم کردن
invading U هجوم کردن
infesting U هجوم کردن در
influxes U ورود هجوم
onset U هجوم اصابت
assailable U هجوم پذیر
assails U هجوم اوردن بر
assailing U هجوم اوردن بر
assault schedule U برنامه هجوم
assault phase U مرحله هجوم
assault force U نیروی هجوم
assault fire U تیر هجوم
assault echelon U رده هجوم
fly strike U هجوم مگس
rushed U هجوم بردن
assault waves U موجهای هجوم
rushing U هجوم بردن
assailed U هجوم اوردن بر
swarmed U هجوم اوردن
assail U هجوم اوردن بر
rush U هجوم بردن
swarm U هجوم اوردن
throngs U هجوم ازدحام کردن
thronging U هجوم ازدحام کردن
thronged U هجوم ازدحام کردن
insectile U در معرض هجوم حشرات
throng U هجوم ازدحام کردن
preassault U اقدامات قبل از هجوم
rush U حمله کردن هجوم با عجله
rushed U حمله کردن هجوم با عجله
rushing U حمله کردن هجوم با عجله
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
touchdowns U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
spate U تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
breakaway U هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
serials U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serial U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
metastasis U هجوم مرض گسترش میکرب مرض
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
port U مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
chalk U سریال حرکت سریال بار
chalked U سریال حرکت سریال بار
chalks U سریال حرکت سریال بار
chalking U سریال حرکت سریال بار
interfaces U مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface U مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
boat wave U موج قایقها
assault craft U ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield U میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
backlog U ستون فقرات تقویت کننده
backlogs U ستون فقرات تقویت کننده
convoy leaver U ناوهای ترک کننده ستون
boat rendezvous area U منطقه تجمع قایقها
jeheemy U جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
operation research U تحقیق درعملیات
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
quadruple scylls U مسابقه قایقهای 4 نفره
pairs U مسابقه قایقهای 2نفره
parachute spinnaker U بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
yaghtman's anchor U لنگر قایقهای بادی کوچک
yaght racing U مسابقه قایقهای بادباندار یاموتوردار
boat flotilla U ناو گروه قایقهای هجومی
pilaster U هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot U نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster U شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma U ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
boat rendezvous area U منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
eustyle U [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster U ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked U [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
marinas U لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marina U لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
break bulk point U نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post U ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> U از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata U [ستون های توسکانی با پایه ستون]
cells U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
column U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
columns U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post U از این ستون بان ستون
band of shaft U [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf U [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
serials U سریال
serial U سریال
march outpost U نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
hard port U فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
serial U ارسال سریال
fiscal station U تاسیسات سریال
serials U ارسال سریال
situation comedy U کمدی سریال
situation comedies U کمدی سریال
serial numbers U شماره سریال
serial number U شماره سریال
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
chalks U شماره سریال حرکت
chalking U شماره سریال حرکت
serialist U داستان نویس سریال
chalked U شماره سریال حرکت
chalk U شماره سریال حرکت
cadre strength column U ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation U ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
piled U ستون ستون لنگرگاه
pile U ستون ستون لنگرگاه
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column U ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
musical instrument digital interface U واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
serial U قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serials U قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
acentrous U فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
chalk troops U سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
null U مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
modem U مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
packets U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packet U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
byte U ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
aux U مخفف برای پورت ارتباطی سریال تحت کنترل سیستم عامل DOS
bytes U ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
slip U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slipped U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slips U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
mundane U خاکی
worldly U خاکی
amphibious U اب خاکی
earthly U خاکی
amphibious pack U تک اب خاکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com