Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
Other Matches
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
shore patrol
U
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore
U
بطرف ساحل جلو ساحل
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
seasider
U
ساحلی
coastal
U
ساحلی
coastline
U
خط ساحلی
coastlines
U
خط ساحلی
sea board
U
خط ساحلی
inshore
U
ساحلی
inshore water
U
اب ساحلی
beach head
U
سر پل ساحلی
bridge head
U
سر پل ساحلی
offing
U
اب ساحلی
bridgehead line
U
خط سر پل ساحلی
strandline
U
خط ساحلی
inshore current
U
جریان اب ساحلی
landing craft
U
کرجی ساحلی
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
land breeze
U
باد ساحلی
foreshores
U
کمربند ساحلی
inshorepatrol
U
گشتی ساحلی
marinas
U
تفرجگاه ساحلی
territorial waters
U
ابهای ساحلی
coastguard
U
گارد ساحلی
coastguards
U
گارد ساحلی
inshore water
U
ابهای ساحلی
foreshore
U
کمربند ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
inshore current
U
جریانات ساحلی
beach matting
U
کف پوش ساحلی
beach obstacle
U
مانع ساحلی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
beach patrol
U
گشتی ساحلی
beach patrol
U
نگهبان ساحلی
beach reserves
U
ذخایر ساحلی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
boat telephone
U
تلفن ساحلی
cabotage
U
تجارت ساحلی
cabotage
U
کشتیرانی ساحلی
beach face
U
کمربند ساحلی
beach exit
U
معبر ساحلی
groyne
U
سد یا دیواره ساحلی
costal frontier
U
مرز ساحلی
coastal zone
U
منطقه ساحلی
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
coastal route
U
مسیر ساحلی
coastal patrol
U
گشتی ساحلی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
coastal frontier
U
حدود ساحلی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
coast defence
U
پدافند ساحلی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
dune
U
توده شن ساحلی
shore patrol
U
دژبان ساحلی
littoral
U
ناحیه ساحلی
martello
U
قلعه ساحلی
shore patrol
U
پلیس ساحلی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
sea dike
U
دیوار ساحلی
marina
U
تفرجگاه ساحلی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
quay
U
دیوار ساحلی
territorial sea
U
دریای ساحلی
tidewater
U
خط ساحلی کشند اب
links
U
تپه ساحلی
quays
U
دیوار ساحلی
coastal route
U
راه ابی ساحلی
coaster
U
کشتی ویژه خط ساحلی
beach support area
U
منطقه پشتیبانی ساحلی
coasters
U
کشتی ویژه خط ساحلی
sanbar
U
دیوار شنی ساحلی
lido
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
continental shelf
U
حد ساحلی فلات قاره
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
cabotage
U
حمل ونقل ساحلی
coastal navigation, coasting
U
حمل و نقل ساحلی
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
beach minefield
U
میدان مین ساحلی
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
beach flag
U
پرچم مشخصه ساحلی
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
barrier reef
U
مرجان سنگ ساحلی
lidos
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
phalarope
U
مرغ ساحلی نوک دراز
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
cay
U
تخته سنگ ساحلی درجزیره
Goa
U
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
piloting
U
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
surfbird
U
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
sea shore
U
ساحل
shores
U
ساحل
landside
U
ساحل
coasts
U
ساحل
causey
U
ساحل
brae
U
ساحل
coast
U
ساحل
littoral
U
ساحل
shore
U
ساحل
beaches
U
ساحل
beach
U
ساحل
bank
U
ساحل
banks
U
ساحل
ashore
U
به ساحل
rivage
U
ساحل
beached
U
ساحل
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
intracoastal sealift
U
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
willet
U
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
riparian
U
ساحل رودخانه زی
coastwards
U
درامتداد ساحل
coastwards
U
بطرف ساحل
stethe
U
ساحل رودخانه
coast guardsman
U
ساحل بان
coastward
U
درامتداد ساحل
land combat
U
نبرد در ساحل
coastward
U
بطرف ساحل
on shore
U
روی ساحل
hard beach
U
ساحل مستحکم
river line
U
خط ساحل رودخانه
coral reef
U
ساحل مرجانی
low lander
U
ساحل نشین
near shore
U
نزدیک به ساحل
coastwise
U
درطول ساحل
seacoast
U
ساحل دریا
shore duty
U
خدمت ساحل
sea coast
U
ساحل دریا
offshore
U
دور از ساحل
shore
U
ساحل دریا
shore
U
کرانه ساحل
beached
U
زدن به ساحل
beached
U
ساحل شنی
beaches
U
زدن به ساحل
beaches
U
ساحل شنی
back beach
U
ساحل جزرو مد
backshore
U
ساحل جزرو مد
shores
U
کرانه ساحل
shores
U
ساحل دریا
offshore
U
از جانب ساحل
river bank
U
ساحل رودخانه
river banks
U
ساحل رودخانه
onshore
U
واقع در ساحل
inshore
U
به طرف ساحل
sandbank
U
ساحل شنی
sandbanks
U
ساحل شنی
beach
U
زدن به ساحل
backshore beach
U
ساحل جزرو مد
bankside
U
شیب ساحل
basegram
U
پیام از ساحل
attack group
U
گروه تک به ساحل
seashore
U
ساحل دریا
bank revetment
U
پوشش ساحل
seashores
U
ساحل دریا
in
U
نزدیک ساحل
bank protection
U
ساحل داری
beach party
U
تیم ساحل
in-
U
نزدیک ساحل
beach
U
ساحل شنی
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark
U
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
rill
U
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
U
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
retracting
U
دور شدن از ساحل
retracted
U
دور شدن از ساحل
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
lee shore
U
ساحل در معرض باد
put out
U
از ساحل عازم شدن
retracts
U
دور شدن از ساحل
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
retract
U
دور شدن از ساحل
roadstead
U
لنگرگاه دور از ساحل
shoring
U
پیاده شدن در ساحل
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
bars
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
hinterland
U
زمین پشت ساحل
hinterlands
U
زمین پشت ساحل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com