English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bombline U خط تامین پرتاب بمب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
safety limit U حد تامین
cover U تامین
covers U تامین
securement U تامین
security U تامین
hedging U تامین
water supplies U تامین اب
water supply U تامین اب
safety U تامین
coverings U تامین
securing U تامین
preservation of evidence U تامین دلیل
insecurity U عدم تامین
fulfill U تامین کردن
local security U تامین محلی
insuring U تامین کردن
insures U تامین کردن
security U تامین مصونیت
ensuring U تامین کردن
ensures U تامین کردن
give security for U تامین کردن
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
guaranteed U تامین کردن
guarantees U تامین کردن
committment U تامین اعتبار
protection U تامین نامه
communication security U تامین مخابراتی
take care of U تامین کردن
internal security U تامین داخلی
coverings U تامین کردن
covers U تامین کردن
ensured U تامین کردن
cryptosecurity U تامین رمز
ensure U تامین کردن
procurement U تامین اماد
safety stakes U دستکهای تامین
physical security U تامین تاسیسات
factor of safety U عامل تامین
signal security U تامین مخابراتی
electronic security U تامین الکترونیکی
provisioning U تامین ذخیره
safety factor U عامل تامین
quia timet U حکم تامین
safety factor U ضریب تامین
supply port U درگاه تامین
the rule of law U تامین قانونی
the rule of law U تامین قضایی
social security U تامین اجتماعی
troop safety U تامین عده ها
transmission security U تامین مخابره
transmission security U تامین ارسال
financiers U تامین اعتبارکننده
financier U تامین اعتبارکننده
buffer zones U منطقه تامین
buffer zone U منطقه تامین
funding U تامین وجه
safety diagram U دیاگرام تامین
chemical security U تامین شیمیایی
supplied U تامین کردن
area security U تامین منطقه
secure U تامین کردن
buffer stock U تامین ذخیره
secure U تامین شده
secure U درامان تامین
secures U درامان تامین
secures U تامین کردن
collective security U تامین اجتماعی
cover U تامین کردن
supplying U تامین کردن
supply U تامین کردن
secures U تامین شده
guarantee U تامین کردن
security for cost U تامین هزینه دادرسی
security for costs U تامین هزینه دعوی
safety officer U افسر تامین یکان
finance company U شرکت تامین مالی
safety card U کارت تامین اتشبار
social security program U برنامه تامین اجتماعی
self protection U برقراری تامین از خود
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
supply company U شرکت تامین کننده
social security act U قانون تامین اجتماعی
deficit financing U تامین کسر بودجه
social security benefits U منافع تامین اجتماعی
social security system U نظام تامین اجتماعی
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
to feather ones nest U تامین اتیه کردن
make up a deficit U تامین کردن کسری
rear area security U تامین منطقه عقب
to ensure something U تامین کردن [چیزی]
finance U تامین هزینه پولی
financed U تامین هزینه پولی
finances U تامین هزینه پولی
financing U تامین هزینه پولی
pacification U تامین ثبات داخلی
levy a sum on a person's property U تامین خواسته کردن
angle of safety U زاویه تامین گلوله
safety U برقرار کردن تامین
elegit U حکم تامین مدعی به
ups U تامین برق بی وقفه
elevation of security U زیاد کردن تامین
emanitions security U تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
power supply U تامین کننده برق
area security U تامین منطقه عملیات
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
guaranteed U تامین تضمین کردن
tucker U تامین غذا کردن
secures U مطمئن تامین کردن
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
continuing appropriation U مداومت تامین اعتبار
communication security U برقراری تامین مخابراتی
guarantees U تامین تضمین کردن
victual U خواربار تامین کردن
water supply to navigation U تامین اب کانال کشتیرانی
collective security U تامین دسته جمعی
transmission security U تامین ارسال پیام
guarantee U تامین تضمین کردن
secure U مطمئن تامین کردن
secure U تامین کردن هدف
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
secures U تامین کردن هدف
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
user supplied U تامین شده توسط کاربر
provides U میسر ساختن تامین کردن
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
replevy U بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
report generator U برای تامین گزارش کامل
quia timet U قرار تامین دستور موقت
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
environmental security U تامین محیطی و فیزیکی منطقه
safety card U کارت تامین جنگ افزار
safeguards U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguards U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding U قفل حفافتی یا تامین دار
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
stability operations U عملیات تامین ثبات داخلی
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
provide U میسر ساختن تامین کردن
troop program U برنامه تامین عدههای نظامی
to safeguard [against] U تامین کردن [علیه] [در برابر]
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
social security tax U مالیات سیستم تامین اجتماعی
uniterruptable power supply U سیستم تامین برق بی وقفه
safeguarding U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguard U تامین کردن امن نگهداشتن
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
social security contributions U پرداختی بابت تامین اجتماعی
services U 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
garnisher U تامین کننده خواسته یامدعابه
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
podded U دارای زندگی اسوده یا تامین شده
pre empt U از پیش برای خود تامین کردن
supply U تامین چیزی که مورد نیاز است .
social security U بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
privacy U جداسازی مبادله پیام برای تامین
supplying U تامین چیزی که مورد نیاز است .
deficit financing U تامین مالی از راه کسر بودجه
supplied U تامین چیزی که مورد نیاز است .
social security wealth U ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security payroll tax U مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
to have social security coverage U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
microsoft U ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
short covering U خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
America Online U بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
ways and means U طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
to be insured under the social security scheme [system] U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com