Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
isotherm
U
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isallobaric
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isothermal line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
planimetric
U
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
draught line
U
خطی که اب نشین کشتی رانشان میدهد
gyrostat
U
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
z axis
U
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
lubber line
U
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
cable rigging tension chart
U
جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
fingerpost
U
راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
isotheral line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
finder
U
عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
equidistant
U
دارای مسافت مساوی
isoelectric
U
دارای فشارالکتریکی مساوی
isodiametric
U
دارای ابعاد مساوی
isodiametric
U
دارای قطر مساوی
equiangular
U
دارای زوایای مساوی
isotonic
U
دارای کشش مساوی
three square
U
دارای سه ضلع مساوی
equicaloric
U
دارای کالری و نیروی مساوی
isodynamic
U
دارای نیروی مغناطیسی مساوی
isotonic
U
دارای اهنگ مساوی هم توان
like as we lie
U
طرفین دارای ضربات مساوی
equimolal
U
دارای غلظت ملکولی مساوی
cabling
U
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
redundancy
U
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
redundancies
U
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
matrix
U
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrixes
U
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
middle sized
U
دارای اندازه متوسط
protons
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
vertical control
U
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding
U
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
hard sectoring
U
می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد
english shepherd
U
سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
comic books
U
کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book
U
کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
non-directional design
U
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
polar plot
U
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
to a. the ball
U
توپ رانشان دادن
to show round the premises
U
دورتادورعمارت رانشان کسی دادن
keep time
<idiom>
U
زمان صحیح رانشان دادن
kinemacolour
U
سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
gee whiz
<idiom>
U
بافریاد شادی خود رانشان دادن
To come into the open.
U
آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ?
U
این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
lively description
U
شرح روشن یا واقع نما شرحی که حالت واقعی یااصلی رانشان دهد
at
U
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
annuals
U
سالیانه
annual
U
سالیانه
annum
U
سالیانه
yearly
U
سالیانه
annually
U
سالیانه
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
growth ring
U
دایره سالیانه
anniversaries
U
سوگواری سالیانه
anniversary
U
سوگواری سالیانه
yearly allowance
U
مقرری سالیانه
year to year fluctuation
U
نوسانات سالیانه
annual report
U
گزارش سالیانه
annual precipitation
U
بارندگی سالیانه
annual payment
U
قسط سالیانه
annuallyy
U
هر ساله سالیانه
yearly instalmernts
U
اقساط سالیانه
annual payment
U
پرداخت سالیانه
p.a
U
مخفف سالیانه
per annum
U
هر سالی سالیانه
annuity
U
مستمری سالیانه
annual training
U
اموزش سالیانه
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
mass book
U
کتاب نماز سالیانه
annual general meeting
U
مجمع عمومی سالیانه
annals
U
وقایع سالیانه سالنامه
annuality factor
U
ضریب مستمر سالیانه
annual food plan
U
برنامه غذایی سالیانه
miaasl
U
کتاب نماز سالیانه
quinquagenary
U
پنجاهمین جشن سالیانه
octingentenary or octocen
U
هشتصدمین جشن سالیانه
annual general inspection
U
بازدید عمومی سالیانه
annual payment factor
U
ضریب بازپرداخت سالیانه
anniversary
U
جشن سالیانه عروسی
anniversaries
U
جشن سالیانه عروسی
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
logical
U
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
annuity
U
حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
parentalia
U
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
peter pence
U
زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
quater cent nary
U
جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
rentlen
U
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
heat of condensation
U
گرمای میعان
heating value
U
گرمای سوختن
latent heat
U
گرمای نهان
expansion heat
U
گرمای واتنش
heat of combustion
U
گرمای سوختن
paradoxical warmth
U
گرمای تناقضی
boiling heat
U
گرمای جوشش
heat value
U
گرمای احتراق
heat of evaporation
U
گرمای تبخیر
heat of vaporization
U
گرمای تبخیر
heat of sunlimation
U
گرمای تصعید
heat of solution
U
گرمای انحلال
heat of solidification
U
گرمای انجماد
heat of transformation
U
گرمای تبدیل
heat of reaction
U
گرمای واکنش
heat of transformation
U
گرمای تحول
heat of ionization
U
گرمای یونش
heat of hydration
U
گرمای ابش
latent heat of fusion
U
گرمای ذوب
heat value
U
گرمای سوختن
heat of fusion
U
گرمای ذوب
heat of formation
U
گرمای تشکیل
heating value
U
گرمای احتراق
wash heat
U
گرمای جوش
total heat of solution
U
گرمای کل انحلال
integral heat of solution
U
گرمای کل انحلال
cinder heat
U
گرمای شلاکه
thermonuclear
U
گرمای هستهای
specific heat
U
گرمای ویژه
sensible heat
U
گرمای محسوسه
latent heat of sublimation
U
گرمای تصعید
high or low temperature
U
گرمای زیادیاکم
radiant heat
U
گرمای تابنده
heat of activation
U
گرمای فعالسازی
heat of combustion
U
گرمای احتراق
equiviscous temperature
U
گرمای لزوجت
maturing heat
U
گرمای گیرش
phlogosis
U
گرمای سوزنده
genial heat
U
گرمای ملایم
to settle an a
U
برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year
U
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
molar heat of formation
U
گرمای مولی تشکیل
heat of sunlimation
U
گرمای نهان تصعید
molar heat of solution
U
گرمای مولی انحلال
molar heat of crystallization
U
گرمای مولی تبلور
molar heat of fusion
U
گرمای مولی ذوب
molar heat of combusion
U
گرمای مولی احتراق
latent heat of varporization
U
گرمای نهان تبخیر
generated heat
U
گرمای تولید شده
molar heat of sublimation
U
گرمای مولی تصعید
molar heat of condensation
U
گرمای مولی میعان
waste heat
U
گرمای تلف شده
molecular specific heat
U
گرمای ویژه مولی
standard heat of formation
U
گرمای تشکیل استاندارد
phosphoresce
U
بدون گرمای محسوس
molar specific heat
U
گرمای ویژه مولی
heat of fusion
U
گرمای نهان ذوب
latent heat of fusion
U
گرمای نهان ذوب
differential heat of solution
U
گرمای انحلال تفاضلی
latent heat of sublimation
U
گرمای نهان تصعید
molar heat of vaporization
U
گرمای مولی تبخیر
encaenia
U
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
incandesce
U
از گرمای زیاد سفید شدن
pyrometer
U
الت سنجش گرمای زیاد
dma
U
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
sweating heat
U
گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
law of additivity of reaction heat
U
قانون جمع پذیری گرمای واکنش
to take one's temperature
U
درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
withholding tax
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
thermoelectrometer
U
الت سنجش جریان یزق ازروی گرمای ان
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
special degration
U
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics
U
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
equivalent
U
مساوی
identic
U
مساوی
ties
U
مساوی
tie
U
مساوی
all-
U
مساوی
adequate
U
مساوی
even
<adj.>
U
مساوی
euqal
U
مساوی
bracketed
U
مساوی
identical
U
مساوی
save off
U
مساوی
equalise
U
مساوی
plus/equals key
U
مساوی
squares
U
مساوی
split
U
مساوی
hikiwate
U
مساوی
squared
U
مساوی
all square
U
مساوی
square
U
مساوی
no set
U
مساوی
peels
U
مساوی
all
U
مساوی
squaring
U
مساوی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com