English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air way station U خطوط هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
isobar U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
air line of communications U خطوط مواصلات هوایی
domestic air traffic U خطوط هوایی داخلی
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
graticule U خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
overhead trolley U خطوط هوایی ترن برقی
perspective grid U خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
Other Matches
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm U خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isohaline U خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
tricking U خطوط
cotidal lines U خطوط هم مد
trick U خطوط
tricked U خطوط
lines of force U خطوط قوا
dark lines U خطوط تاریک
extension lines U خطوط دنباله
line of communications U خطوط مواصلات
dedicated lines U خطوط اختصاصی
street railway U خطوط تراموا
lines of force U خطوط نیرو
zigzagging U خطوط منکسر
line to line fault U تماس خطوط
lines of communication U خطوط مواصلاتی
equipotential lines U خطوط هم پتانسیل
symmetry lines U خطوط تقارن
zigzagged U خطوط منکسر
cotidal lines U خطوط مدیکسان
along line U در امتداد خطوط
stream lines U خطوط جریان
emission spectrum lines U خطوط نشری
line spacing U فاصله خطوط
line of induction U خطوط القا
zigzags U خطوط منکسر
line of flux U خطوط قوا
spectral lines U خطوط طیفی
zigzag U خطوط منکسر
flow lines U خطوط جریان
isostatic lines U خطوط ایزواستاتیک
outside lines U خطوط حمله
balmer lines U خطوط بالمر
isochromatique U خطوط همرنگ
flowlines U خطوط جریان
curvature lines U خطوط منحنی
grid lines U خطوط شبکه
curvature lines U خطوط مدور
leading U فاصله خطوط
isocline U خطوط هم شیب
isovent U خطوط هم باد
closed traverse U خطوط متقاطع
fraunhofer lines U خطوط فرانهوفر
front lines U خطوط مقدم
absorption spectrum U خطوط جذبی
absorption lines U خطوط دراشامی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
grid interval U فاصله خطوط شبکه
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
front lines U خطوط جلو جبهه
cutting line of force U قطع خطوط قوا
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
advance of defensive line U در جلو خطوط پدافندی
curvilinear ornament U زینتکاری با خطوط خمیده
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
magnetic line of force U خطوط قوای مغناطیسی
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
hypen ladder U ردیف خطوط تیره
contours U خطوط کناره نما
contours U خطوط تراز زمین
diplomatics U شناسایی خطوط باستانی
hoseline U خطوط لوله لاستیکی
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
open lines U خطوط باز شطرنج
hypen ladder U خطوط تیره نردبانی
gules U خطوط موازی عمودی
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
sheetlines U خطوط حاشیه نقشه
magnetic lines of force U خطوط نیروی مغناطیسی
sheetlines U خطوط کناره نقشه
rivulose U دارای خطوط مارپیچی
magnetic path U مسیر خطوط قوا
retrace blanking U خاموشی خطوط بازگشتی
electric line of force U خطوط نیروی برق
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
line of communications U خطوط ارتباطی زمین
meridians U خطوط نصف النهار
meridian U خطوط نصف النهار
endline U خطوط موازی با 04 مترفاصله
vermiculate U دارای خطوط موجی
river U سفیدی بین خطوط
collimate U منطبق کردن خطوط
isohyetal map U نقشه خطوط هم باران
voltage between lines U ولتاژ بین خطوط
contour lines U خطوط میزان منحنی
trackage U خطوط راه اهن
rivers U سفیدی بین خطوط
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
contour interval U فاصله خطوط واصل
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
leased line network U شبکه با خطوط استیجاری
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
infiltrates U در خطوط دشمن نفوذ کردن
lpm U تعداد خطوط دردقیقه inutes
lineament U خطوط چهره صفات مشخصه
lineaments U خطوط چهره صفات مشخصه
infiltrate U در خطوط دشمن نفوذ کردن
sideline U خطوط طرفین میدان بازی
sidelines U خطوط طرفین میدان بازی
sidelining U خطوط طرفین میدان بازی
ingrain U خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
magnetic path length U طول مسیر خطوط قوا
gridiron U خطوط یا میلههای فلزی مشبک
infiltrating U در خطوط دشمن نفوذ کردن
paleography U شناسایی وکشف خطوط قدیمه
lineolate U خط دار دارای خطوط ریز
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
lineolated U خط دار دارای خطوط ریز
infiltrated U در خطوط دشمن نفوذ کردن
convergent U خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
lightface U حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
sidelined U خطوط طرفین میدان بازی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
line engraving U گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
image sharpness U خطوط مورب تحت زاویه معین
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
ring straked U دارای خطوط گرد در روی بدن
stria U نوار باریک هریک از خطوط موازی
agonic line U خطوط رسم شده روی نقشه
hierology U علم خواندن خطوط قدیم مصر
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
hierologist U متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
t square U خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
ring streaked U دارای خطوط گرد در روی بدن
oblique perspective U پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com