Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
curvature lines
U
خطوط مدور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
rondelle
U
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
isobar
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm
U
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline
U
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line
U
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
rotundate
U
مدور
cylinderical
U
مدور
roundest
U
مدور
circular
U
مدور
terete
U
مدور
circulars
U
مدور
round
U
مدور
roundish
U
مدور
swivel piece
U
مدور لنگر
swivel piece
U
مدور دو راه
pie graph
U
نمودار مدور
rondel
U
جسم مدور
rotating table press
U
پرس مدور
orbicular muscle
U
ماهیجه مدور
orbicular
U
مدور کامل
circular mil foot
U
پا- میل مدور
circular milling
U
فرز مدور
circular scanning
U
تقطیع مدور
circular shift
U
شبفت مدور
circular weir
U
سرریز مدور
circular mil
U
میل مدور
endless chain
U
زنجیر مدور
induction disk
U
صفحه مدور
acyclic
U
غیر مدور
compass
U
گرد مدور
medallion
U
قاب مدور
medallions
U
قاب مدور
circularity
U
مدور بودن
mooring swivel
U
مدور مهار
circumferences
U
مسیر مدور
discus
U
صفحه مدور
discuses
U
صفحه مدور
circularly
U
بطور مدور
circumference
U
مسیر مدور
cylinderical lapping
U
صیقل کاری مدور
cylinderical grinding
U
دستگاه سنگ مدور
joinery sawbench
U
اره مدور نجاری
mooring swivel
U
مدور چهار راه
roundest
U
دور زدن مدور
round
U
دور زدن مدور
Di xue
U
[درگاه ورودی مدور]
cylinderical grinder
U
دستگاه چاقو تیزکنی مدور
atoll
U
صخرههای مدور داخل دریا
dextral stair
U
[پله های مدور در راست و چپ]
atolls
U
صخرههای مدور داخل دریا
manholes
U
مسیر مدور داخل ناو
cyclostyle
U
[ایوان ستون دار مدور]
manhole
U
مسیر مدور داخل ناو
plain grinder
U
دستگاه چرخ سمباده مدور
theater in the round
U
تماشاخانه دارای صحنه مدور
fraise
U
گشادتر کردن سوراخ اره مدور
gin-rink
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
disc
U
[تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
gin-case
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gingang
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
disk
U
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disks
U
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
clochan
U
[ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
dial
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
circular carpet
U
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
cotidal lines
U
خطوط هم مد
tricking
U
خطوط
tricked
U
خطوط
trick
U
خطوط
street railway
U
خطوط تراموا
zigzags
U
خطوط منکسر
cotidal lines
U
خطوط مدیکسان
flow lines
U
خطوط جریان
zigzag
U
خطوط منکسر
isochromatique
U
خطوط همرنگ
isocline
U
خطوط هم شیب
line of flux
U
خطوط قوا
isostatic lines
U
خطوط ایزواستاتیک
grid lines
U
خطوط شبکه
dark lines
U
خطوط تاریک
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
zigzagged
U
خطوط منکسر
flowlines
U
خطوط جریان
extension lines
U
خطوط دنباله
equipotential lines
U
خطوط هم پتانسیل
fraunhofer lines
U
خطوط فرانهوفر
front lines
U
خطوط مقدم
emission spectrum lines
U
خطوط نشری
zigzagging
U
خطوط منکسر
spectral lines
U
خطوط طیفی
stream lines
U
خطوط جریان
outside lines
U
خطوط حمله
isovent
U
خطوط هم باد
line to line fault
U
تماس خطوط
balmer lines
U
خطوط بالمر
lines of communication
U
خطوط مواصلاتی
lines of force
U
خطوط قوا
along line
U
در امتداد خطوط
air way station
U
خطوط هوایی
lines of force
U
خطوط نیرو
leading
U
فاصله خطوط
absorption spectrum
U
خطوط جذبی
absorption lines
U
خطوط دراشامی
line spacing
U
فاصله خطوط
closed traverse
U
خطوط متقاطع
line of induction
U
خطوط القا
line of communications
U
خطوط مواصلات
symmetry lines
U
خطوط تقارن
curvature lines
U
خطوط منحنی
acrostolium
U
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
front lines
U
خطوط جلو جبهه
magnetic path
U
مسیر خطوط قوا
zigzagging
U
خطوط جناغی پیوسته
magnetic lines of force
U
خطوط نیروی مغناطیسی
isohyetal map
U
نقشه خطوط هم باران
leased line network
U
شبکه با خطوط استیجاری
magnetic line of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
zigzags
U
خطوط جناغی پیوسته
inside lines
U
خطوط حمله شمشیربازی
phraseogram
U
خط یا خطوط نماینده عبارات
retrace blanking
U
خاموشی خطوط بازگشتی
hypen ladder
U
ردیف خطوط تیره
grid interval
U
فاصله خطوط شبکه
rivulose
U
دارای خطوط مارپیچی
microwave transmission lines
U
خطوط انتقال ریزموج
hypen ladder
U
خطوط تیره نردبانی
magnetic lines of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
hoseline
U
خطوط لوله لاستیکی
contours
U
خطوط تراز زمین
crawl trench
U
خطوط رابط سنگرها
open lines
U
خطوط باز شطرنج
contour lines
U
خطوط میزان منحنی
rivers
U
سفیدی بین خطوط
meridian
U
خطوط نصف النهار
contour interval
U
فاصله خطوط واصل
collimate
U
منطبق کردن خطوط
diplomatics
U
شناسایی خطوط باستانی
river
U
سفیدی بین خطوط
trackage
U
خطوط راه اهن
vermiculate
U
دارای خطوط موجی
voltage between lines
U
ولتاژ بین خطوط
meridians
U
خطوط نصف النهار
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
air line of communications
U
خطوط مواصلات هوایی
advance of defensive line
U
در جلو خطوط پدافندی
contours
U
خطوط کناره نما
zigzag
U
خطوط جناغی پیوسته
curvilinear ornament
U
زینتکاری با خطوط خمیده
domestic air traffic
U
خطوط هوایی داخلی
electric line of force
U
خطوط نیروی برق
endline
U
خطوط موازی با 04 مترفاصله
dark line spectrum
U
طیف خطوط تاریک
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
sheetlines
U
خطوط کناره نقشه
equal cost lines
U
خطوط هزینه برابر
zigzagged
U
خطوط جناغی پیوسته
gules
U
خطوط موازی عمودی
cutting line of force
U
قطع خطوط قوا
infiltrating
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
lineaments
U
خطوط چهره صفات مشخصه
sidelined
U
خطوط طرفین میدان بازی
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
lineolate
U
خط دار دارای خطوط ریز
lineolated
U
خط دار دارای خطوط ریز
paleography
U
شناسایی وکشف خطوط قدیمه
magnetic path length
U
طول مسیر خطوط قوا
lpm
U
تعداد خطوط دردقیقه inutes
converging
U
تقارب خطوط وجود تشابه
converge
U
تقارب خطوط وجود تشابه
lightface
U
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
sidelining
U
خطوط طرفین میدان بازی
ingrain
U
خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
convergent
U
خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
sidelines
U
خطوط طرفین میدان بازی
floating lines
U
خطوط مواج عکس هوایی
gridiron
U
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
converged
U
تقارب خطوط وجود تشابه
sideline
U
خطوط طرفین میدان بازی
overhead trolley
U
خطوط هوایی ترن برقی
infiltrated
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
lineament
U
خطوط چهره صفات مشخصه
infiltrate
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
converges
U
تقارب خطوط وجود تشابه
stria
U
نوار باریک هریک از خطوط موازی
ring streaked
U
دارای خطوط گرد در روی بدن
t square
U
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
ring straked
U
دارای خطوط گرد در روی بدن
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
graticule
U
خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com