English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spectral lines U خطوط طیفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reversal temperature U دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
Other Matches
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm U خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline U خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
spectral line U خط طیفی
spectral U طیفی
spectrum line U خط طیفی
extra spectral U خارج طیفی
spectral selectivity U گزینندگی طیفی
spectral scale U مقیاس طیفی
spectral response characteristic U مشخصه طیفی
spectral response U واکنش طیفی
spectroquality U خلوص طیفی
spectral colours U رنگهای طیفی
spectral band U نوار طیفی
spectral U خیالی طیفی
term U جمله طیفی
termed U جمله طیفی
terming U جمله طیفی
extraspectral hue U فام برون طیفی
term symbol U نشانه جمله طیفی
spectral absorptivity U ضریب جذب طیفی
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
tricked U خطوط
tricking U خطوط
trick U خطوط
cotidal lines U خطوط هم مد
outside lines U خطوط حمله
isovent U خطوط هم باد
stream lines U خطوط جریان
balmer lines U خطوط بالمر
isostatic lines U خطوط ایزواستاتیک
closed traverse U خطوط متقاطع
isocline U خطوط هم شیب
line of communications U خطوط مواصلات
lines of force U خطوط نیرو
cotidal lines U خطوط مدیکسان
line to line fault U تماس خطوط
extension lines U خطوط دنباله
equipotential lines U خطوط هم پتانسیل
flow lines U خطوط جریان
emission spectrum lines U خطوط نشری
lines of communication U خطوط مواصلاتی
lines of force U خطوط قوا
flowlines U خطوط جریان
dark lines U خطوط تاریک
fraunhofer lines U خطوط فرانهوفر
front lines U خطوط مقدم
line spacing U فاصله خطوط
line of induction U خطوط القا
dedicated lines U خطوط اختصاصی
line of flux U خطوط قوا
grid lines U خطوط شبکه
isochromatique U خطوط همرنگ
along line U در امتداد خطوط
air way station U خطوط هوایی
zigzagging U خطوط منکسر
zigzagged U خطوط منکسر
symmetry lines U خطوط تقارن
street railway U خطوط تراموا
zigzag U خطوط منکسر
curvature lines U خطوط منحنی
curvature lines U خطوط مدور
leading U فاصله خطوط
zigzags U خطوط منکسر
absorption spectrum U خطوط جذبی
absorption lines U خطوط دراشامی
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
line of communications U خطوط ارتباطی زمین
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
contours U خطوط تراز زمین
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
front lines U خطوط جلو جبهه
rivers U سفیدی بین خطوط
river U سفیدی بین خطوط
voltage between lines U ولتاژ بین خطوط
isohyetal map U نقشه خطوط هم باران
hypen ladder U ردیف خطوط تیره
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
meridian U خطوط نصف النهار
meridians U خطوط نصف النهار
gules U خطوط موازی عمودی
leased line network U شبکه با خطوط استیجاری
hypen ladder U خطوط تیره نردبانی
contours U خطوط کناره نما
grid interval U فاصله خطوط شبکه
hoseline U خطوط لوله لاستیکی
trackage U خطوط راه اهن
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
rivulose U دارای خطوط مارپیچی
retrace blanking U خاموشی خطوط بازگشتی
magnetic line of force U خطوط قوای مغناطیسی
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
magnetic lines of force U خطوط نیروی مغناطیسی
magnetic path U مسیر خطوط قوا
contour lines U خطوط میزان منحنی
contour interval U فاصله خطوط واصل
collimate U منطبق کردن خطوط
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
open lines U خطوط باز شطرنج
advance of defensive line U در جلو خطوط پدافندی
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
air line of communications U خطوط مواصلات هوایی
endline U خطوط موازی با 04 مترفاصله
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
electric line of force U خطوط نیروی برق
domestic air traffic U خطوط هوایی داخلی
diplomatics U شناسایی خطوط باستانی
vermiculate U دارای خطوط موجی
sheetlines U خطوط حاشیه نقشه
cutting line of force U قطع خطوط قوا
curvilinear ornament U زینتکاری با خطوط خمیده
sheetlines U خطوط کناره نقشه
overhead trolley U خطوط هوایی ترن برقی
lightface U حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
lineolated U خط دار دارای خطوط ریز
magnetic path length U طول مسیر خطوط قوا
paleography U شناسایی وکشف خطوط قدیمه
lineolate U خط دار دارای خطوط ریز
lpm U تعداد خطوط دردقیقه inutes
ingrain U خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
sidelining U خطوط طرفین میدان بازی
lineament U خطوط چهره صفات مشخصه
infiltrate U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating U در خطوط دشمن نفوذ کردن
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
lineaments U خطوط چهره صفات مشخصه
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
sidelines U خطوط طرفین میدان بازی
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
convergent U خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
gridiron U خطوط یا میلههای فلزی مشبک
sideline U خطوط طرفین میدان بازی
sidelined U خطوط طرفین میدان بازی
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
agonic line U خطوط رسم شده روی نقشه
ring straked U دارای خطوط گرد در روی بدن
ring streaked U دارای خطوط گرد در روی بدن
stria U نوار باریک هریک از خطوط موازی
t square U خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
hierologist U متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
graticule U خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
hierology U علم خواندن خطوط قدیم مصر
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
image sharpness U خطوط مورب تحت زاویه معین
line engraving U گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
oblique perspective U پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
raster scan graphics U نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
bar pattern U ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
foreshortening U نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
contour map U نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
granite paper U کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
topographic map U نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
main stripe U [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
raster U خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
stereocomparagraph U دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
teleprompter U اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
perspective grid U خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
hard clip area U حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
dejagging U نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
outdent U خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
ribbing U ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
graticule ticks U نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
apolline U [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
sketching U روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
chiromancy U پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
helical wave guide U لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
fret U [نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com