English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minor penalty U خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
misconduct penalty U جریمه 01 دقیقه اخراج
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
major penalty U اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
explusion foul U خطای منجر به اخراج
roundest U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
round U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
red card U علامت اخراج اخراج بازیگر
out U اخراج کردن اخراج شدن
outed U اخراج کردن اخراج شدن
out- U اخراج کردن اخراج شدن
fault U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
charging U خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
horizontal error U خطای بر دو سمت خطای افقی
error U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
magnetic deviation U میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
whipstitch U یک دقیقه
wait a second U یک دقیقه
half hour U 03 دقیقه
minute U دقیقه
hours U 06 دقیقه
minute U : دقیقه
line per minute U خط در دقیقه
From moment to moment . Every minute. U آن به آن ( هر دقیقه )
hour U 06 دقیقه
min U دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
revs per minute U گردش بر دقیقه
revs per minute U دور بر دقیقه
rpm U دور بر دقیقه
full-time U 09 دقیقه بازی
rotational speed U گردش بر دقیقه
speed of rotation U گردش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
rev U چرخش بر دقیقه
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
rotational speed U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U گردش بر دقیقه
revolutions per minute U گردش بر دقیقه
rev U گردش بر دقیقه
exact sciences U علوم دقیقه
rpm U گردش بر دقیقه
ampere minute U امپر- دقیقه
revolutions per minute U دور بر دقیقه
beats U تعدادپاروزنها در هر دقیقه
speed of rotation U دور بر دقیقه
beat U تعدادپاروزنها در هر دقیقه
number of revolutions U دور بر دقیقه
rate of fire U تعدادتیر در دقیقه
rev U دور بر دقیقه
quarter hour U پانزده دقیقه
revolution per minute U دور در دقیقه
watt minute U وات- دقیقه
mathematics U علوم دقیقه
rpm U گردش در دقیقه
rotational speed U دور بر دقیقه
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
cyclic rate U تعداد تیردر دقیقه
cyclic rate U نواخت تیر در دقیقه
180 strokes a minute U ۱۸۰ ضربه در دقیقه
rpm U مخفف دور در دقیقه
Wait a minute . U یک دقیقه مهلت بده
subtility U نکته باریک دقیقه
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
megacycle U یک میلیون دوردر دقیقه
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
minute hand U عقربه دقیقه شمار ساعت
The train was 10 minutes late. U قطار 10 دقیقه دیر رسید
at the elventh hour U دقیقه نود کاری انجام دادن
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Let me think a moment . U بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
Tell him, he needs to wait for a moment. U به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pages U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
paged U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempos U سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
page U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempo U سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
time U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
timed U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
extrusion U اخراج
excomminucation U اخراج
deportation U اخراج
banishment U اخراج
deporting U اخراج
deported U اخراج
ejection U اخراج
expulsions U اخراج
expulsion U اخراج
rustication U اخراج
dislodgement U اخراج
deposal U اخراج
deport U اخراج
deports U اخراج
exclusion U اخراج
evictions U اخراج
eviction U اخراج
dismissals U اخراج
disqualifying U اخراج
disqualify U اخراج
disqualifies U اخراج
disqualified U اخراج
firing U اخراج
dismissal U اخراج
lay off U اخراج
out lawry U اخراج
foul out U اخراج
ouster U اخراج
evacuation U اخراج
the boot U اخراج
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
ousts U اخراج کردن
dismissal U انفصال اخراج
dismissal U اخراج از خدمت
oust U اخراج کردن
ousted U اخراج کردن
deportee U اخراج شده
deportees U اخراج شده
ousting U اخراج کردن
canning U اخراج کردن
dismissal U اخراج از شغل
get the ax <idiom> U اخراج شدن
give someone the ax <idiom> U اخراج شدن
let go <idiom> U اخراج شدن
cast out U اخراج کردن
dismissals U اخراج از شغل
deportation U اخراج از کشور
dismissals U انفصال اخراج
dismissals U اخراج از خدمت
cans U اخراج کردن
to expel [from] U اخراج کردن [از]
brush off U اخراج بی ادبانه
send-offs U اخراج بازیگر
avaunt U دستور اخراج
expelled U اخراج کردن
outed U اخراج بازیگر
expulsion U اخراج از کشور
evictions U اخراج کردن
expulsions U اخراج از کشور
expel U اخراج کردن
expelling U اخراج کردن
expels U اخراج کردن
send down U اخراج کردن
suspension U اخراج موقت
eviction U اخراج کردن
send off U اخراج بازیگر
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
reseau U اخراج اشعه
dis- U اخراج کردن
excommunicable U سزاوارتکفیریا اخراج
xenelasia U اخراج بیگانگان
can U اخراج کردن
suspensions U اخراج موقت
walking papers <idiom> U برگه اخراج
send-off U اخراج بازیگر
out U اخراج بازیگر
swops U اخراج کردن
dismission U انفصال اخراج
swopped U اخراج کردن
clearing out [of a place] U اخراج [از مکانی]
exorcise U اخراج کردن
swaps U اخراج کردن
expellable U قابل اخراج
swap U اخراج کردن
swapped U اخراج کردن
out with U اخراج کردن
out- U اخراج بازیگر
swopping U اخراج کردن
lost ball U گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
connect U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
line printer U وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
line printers U وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
connects U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
discharges U اخراج تخلیه الکتریکی
sack U اخراج کردن یاشدن
pink slip <idiom> U برگه اخراج از شغل
sacked U اخراج کردن یاشدن
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
sacks U اخراج کردن یاشدن
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com