English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rounding errors U خطاهای ناشی از سرراست کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corruption U خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
rounding U سرراست کردن
minimax U روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
starker U سرراست رک
stark U سرراست رک
starkest U سرراست رک
starkly U سرراست رک
falt U سرراست
straightforwardly U سرراست
straightway U سرراست
forthright U سرراست
indirect U غیر سرراست
round numbers U اعداد سرراست
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
incidental errors U خطاهای اتفاقی
slips in youth U خطاهای جوانی
personal error U خطاهای شخص
tean foul U خطاهای فنی
technical infringement U خطاهای فنی
bursts U گروهی از خطاهای پیاپی .
personal error U خطاهای انفرادی افراد
burst U گروهی از خطاهای پیاپی .
compensating errors U خطاهای خنثی کننده
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
deriving U ناشی شدن از منتج کردن
derives U ناشی شدن از منتج کردن
derive U ناشی شدن از منتج کردن
monitored U سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitors U سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitor U سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
cooling drag U پسای ناشی از خنک کردن موتور
truncation U خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
approximation U خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
approximations U خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
abuse U [خطاهای داده شده در شکل های معماری کلاسیک]
proceed U ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
proceeded U ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
diagnostic U نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند
crash U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
crashed U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashingly U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
troubleshoot U 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
ripple through effect U نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
compounding a felony U سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
debugger U نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
diagnostics U تعوابع یا آزمایشاتی که به کاربر کمک میکند خطاهای سخت افزاری یا نرم افزاری را پیداکند
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
safety nets U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety net U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
muffing U ناشی
ill U ناشی
on account of somebody [something] U ناشی از
ill- U ناشی
dilettanti U ناشی
muff U ناشی
ills U ناشی
dilettantes U ناشی
gauche U ناشی کج
Due to U ناشی از
emergent U ناشی
result U ناشی
resulted U ناشی
due U ناشی از
resultant U ناشی
therefrom U ناشی از ان
resulting U ناشی
dilettante U ناشی
maladroit U ناشی
muffs U ناشی
even tual U ناشی
mala filde U ناشی
descended U ناشی
amateurish U ناشی
skilless U ناشی
skill less U ناشی
muffed U ناشی
irritative U ناشی از تحریک
stingy U ناشی از خست
awkward age U سن خامکار [ناشی]
privative U ناشی از محرومیت
emanate U ناشی شدن
emanated U ناشی شدن
variorum U ناشی ازچندمنبع
emanates U ناشی شدن
emanating U ناشی شدن
unskil U ناشی بی مهارت
unperfect U ناشی نابلد
gaucherie U ناشی گری
gremie U بی تجربه و ناشی
jackleg U ناشی نادرست
awkward U بی لطافت ناشی
premune U ناشی از جلوگیری
awkwardness U ناشی گری
unfortunate U ناشی ازبدبختی
issue U ناشی شدن
dittographic U ناشی ازتکراراشتباهی
issued U ناشی شدن
due to an accident U ناشی از یک حادثه
issues U ناشی شدن
hypostatic U ناشی از ته نشینی
novice U ادم ناشی
rhapsodical U ناشی از احساسات
novices U ادم ناشی
as green as grass <idiom> U کم تجربه و ناشی
tisy U ناشی از مستی
rises U ناشی شدن
toxic U ناشی از زهراگینی
rises U ناشی شدن از
sequent U منتج ناشی
negligent U ناشی از بی مبالاتی
abnerval U ناشی از عصب
rise U ناشی شدن
rise U ناشی شدن از
guttural U ناشی از گلو
internal U ناشی ازدرون
adipic U ناشی ازچربی
arise U رخ دادن ناشی شدن
wind wave U موج ناشی از باد
arises U رخ دادن ناشی شدن
arising U رخ دادن ناشی شدن
occupation authorities U اقتدارات ناشی از اشغال
occupation disease U امراض ناشی از کار
vinculo matrimonii U ناشی از علقه زوجیت
perjurious U ناشی از پیمان شکنی
ebb current U جریان ناشی از افت اب
indiscriminate U ناشی از عدم تبعیض
well meaning U ناشی از قصد خوب
war risks U خطرات ناشی از جنگ
kinetic energy U نیروی ناشی ازحرکت
use inheritance U وراثت ناشی از کاربرد
impiteous U ناشی از سخت دلی
intuitional U ناشی از درک مستقیم
comes U رخ دادن ناشی شدن
associative inhibition U بازداری ناشی از تداعی
interoceptive U ناشی از امعاء واحشاء
well-meaning U ناشی از قصد خوب
well-intentioned U ناشی از نیت خوب
inexpertness U ناشی گری بی تخصصی
inexpertly U ازروی ناشی گری
come U رخ دادن ناشی شدن
tutelar authority U اختیار ناشی از قیومت
thoughtless U لاقید ناشی از بی فکری
ingenious U با هوش ناشی از زیرکی
flowed U ناشی شدن فلو
result U ناشی شدن نتیجه
shear crack U ترک ناشی از برش
shear failure U گسیختگی ناشی از برش
shear stress U تنش ناشی از برش
short sighted U ناشی از کوته نظری
left handed U واقع در سمت چپ ناشی
internal U باطنی ناشی ازدرون
toxic psychosis U روان پریشی ناشی از سم
wind wave U خیز اب ناشی از باد
absorption losses U تلفات ناشی از جذب
despiteous U ناشی ازکینه یالج
pot valour U دلپری ناشی از مستی
sentiment U ضعف ناشی ازاحساسات
rube U ادم دهاتی ناشی
royalistic U ناشی از شاه پرستی
proceed U ناشی شدن از عایدات
flow U ناشی شدن فلو
associative facilitation U سهولت ناشی از تداعی
profits a prendre U حقوق ناشی از مزارعه
renunciative U ناشی از انکار نفس
damage feasant U خسارت ناشی از حیوانات
proceeded U ناشی شدن از عایدات
diastrophic U ناشی ازتغییرات ارضی
ravening U حریص ناشی از حرص
scorbutic U ناشی از کمبود ویتامین C
flows U ناشی شدن فلو
transmission U خطای ناشی از اختلال در خط
resulting U ناشی شدن نتیجه
transmissions U خطای ناشی از اختلال در خط
resulted U ناشی شدن نتیجه
renunciatory U ناشی از انکار نفس
awesome U حاکی از ترس ناشی از بیم
simple content debt U دین ناشی از قرارداد شفاهی
somatogenic U ناشی از سلولهای جداری وبدنه
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
forced vibration U ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
social decrement U کاهش ناشی از کار جمعی
covenant in low U تعهد ناشی ازحکم قانون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com