English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hostile U خصم عملیات خصمانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hostilities U عملیات خصمانه
hostility U عملیات خصمانه
resumption of hostilities U از سر گیری عملیات خصمانه
Other Matches
adversarial U خصمانه
hostile U خصمانه
hostilely U خصمانه
inimical U خصمانه غیردوستانه
hostile act U عمل خصمانه
hostile acts U اقدامات خصمانه
casus belli U عمل خصمانه باعث جنگ
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
op U عملیات
treatment U عملیات
operation U عملیات
treatments U عملیات
operations U عملیات
phases U مرحله عملیات
campaign U عملیات جنگی
operation overlay U کالک عملیات
conversational operation U عملیات محاورهای
counter battery U عملیات ضد اتشبار
counter military U ضد عملیات نظامی
concrete operations U عملیات عینی
operations personal U پرسنل عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
operations room U اتاق عملیات
over the beach operations U عملیات ساحلی
phased U مرحله عملیات
campaigned U عملیات جنگی
operation manager U مدیر عملیات
operation center U مرکز عملیات
operation map U نقشه عملیات
campaigns U عملیات جنگی
operating program U برنامه عملیات
continuity of operations U تسلسل عملیات
campaigning U عملیات جنگی
continuity of operations U مداومت عملیات
phase U مرحله عملیات
operationally ready U حاضر به عملیات
infiltration U عملیات نفوذی
terrain U زمین عملیات
nature of the operation U ماهیت عملیات
actions U عملیات جنگی
actions U جنگ عملیات
action U عملیات جنگی
action U جنگ عملیات
harassing actions U عملیات ایذایی
external operation U عملیات خارجی
global operation U عملیات سراسری
phasing U مراحل عملیات
f.of operations U حوزه عملیات
delay U عملیات تاخیری
delaying U عملیات تاخیری
delays U عملیات تاخیری
offenses U عملیات افندی
formal operations U عملیات صوری
offenses U عملیات تعرضی
offence U عملیات افندی
offence U عملیات تعرضی
espial U عملیات جاسوسی
heat treatment U عملیات حرارتی
countermine U عملیات ضد مین
covert operations U عملیات مخفی
covert operations U عملیات پنهانی
delay action U عملیات تاخیری
manual operation U عملیات دستی
delaying action U عملیات تاخیری
logical operations U عملیات منطقی
limiting operation U عملیات محدودکننده
denial operations U عملیات ممانعتی
deputy for operations U معاونت عملیات
destructive operation U عملیات مخرب
divert action U عملیات مخالف
dry run U عملیات جنگی
immediate action U عملیات فوری
earth work U عملیات خاکی
hot dogging U عملیات نمایشی
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
flight operations U عملیات پرواز
over the beach operations U عملیات کرانهای
synchronous operation U عملیات همزمان
spial U عملیات جاسوسی
airborne battlefield U عملیات هوابرد
centre of activities U مرکز عملیات
chemical operations U عملیات شیمیایی
airmobile operations U عملیات هوارو
theater of operations U صحنه عملیات
serial operation U عملیات سری
base operation U عملیات پایگاهی
thermal treatment U عملیات گرمایی
radius U شعاع عملیات
scene of action U صحنه عملیات
combat information center U اطاق عملیات
subversives U عملیات براندازی
subversive U عملیات براندازی
finishing U عملیات تکمیل
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
night operations U عملیات شبانه
business type operation U عملیات کامپیوتری
surface treatment U عملیات سطحی
string operation U عملیات رشتهای
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
action deferred U تامل در عملیات
autonomous operation U عملیات مستقل
autonomous operation U عملیات ازاد
base of operations U پایگاه عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
air operations U عملیات هوایی
block operation U عملیات بلوک
terminal operations U عملیات بارانداز
building operations U عملیات ساختمانی
terminal operations U عملیات اسکلهای
area of operation U منطقه عملیات
business type operation U عملیات تجارتی
war room U اتاق عملیات
amphibious operation U عملیات اب خاکی
scope U هدف عملیات
scope U منظور از عملیات
closing U خاتمه عملیات
earthworks U عملیات خاکی
sabotaging U عملیات تخریبی
Military operations. U عملیات نظامی
sabotages U عملیات تخریبی
Construction works . U عملیات ساختمانی
plan of action U طرح عملیات
sabotaged U عملیات تخریبی
computer operation U عملیات کامپیوتر
regions U ناحیه عملیات
region U ناحیه عملیات
parallel operation U عملیات موازی
rehearsal U تکرار عملیات
sabotage U عملیات تخریبی
rehearsals U تکرار عملیات
process chart U نقشه عملیات
offensive U عملیات افندی
pseudooperation U شبه عملیات
flow charts U شمای عملیات
flow chart U شمای عملیات
initiative U ابتکار عملیات
initiatives U ابتکار عملیات
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
rescue operation U عملیات نجات
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
offensives U عملیات افندی
concept of operations U تدبیر عملیات
psychological operations U عملیات روانی
air area operations U عملیات منطقه هوایی
exercise code word U رمز عملیات مانور
agendum U دستورکار برنامهء عملیات
field officer U افسر عملیات صحرایی
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
armor sweep U عملیات پاکسازی زرهی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
espial officer U افسر عملیات جاسوسی
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
external operation U عملیات خارج از مملکت
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
air surface zone U منطقه عملیات ضد زیردریایی
area security U تامین منطقه عملیات
air offensive U عملیات افندی هوایی
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
airmobile operations U عملیات متحرک هوایی
reconnoitres U عملیات اکتشافی کردن
aerospace projection operations U بالای منطقه عملیات
data transfer operations U عملیات انتقال داده
d day U روز شروع عملیات
civic action U عملیات مردم یاری
civil military action U عملیات مردم یاری
clearing operations U عملیات مین روبی
combat operations U مرکز عملیات رزمی
retirement U عملیات عقب روی
amphibious squadron U گردان عملیات اب خاکی
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
control center U مرکز کنترل عملیات
cycle U دوره عملیات یابازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com