Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drip dry
U
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
drip-dry
U
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wring
U
چلاندن
wrest
U
چلاندن
wringing
U
چلاندن
crushes
U
چلاندن
crush
U
چلاندن
crushed
U
چلاندن
to give a wring
U
چلاندن
wrested
U
چلاندن
wrests
U
چلاندن
wrings
U
چلاندن
wresting
U
چلاندن
biased fabric
U
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher
U
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
U
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
canvases
U
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas
U
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan
U
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
squeezes
U
چلاندن فشار دادن
squeezed
U
چلاندن فشار دادن
squeeze
U
چلاندن فشار دادن
squeezing
U
چلاندن فشار دادن
sarcenet
U
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
U
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
wringer
U
ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
To smooth out a cloth by ironing it .
U
پارچه را با اطوصاف کردن
fagot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
calico printing
U
عمل باسمه کردن پارچه
faggot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
faggots
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
yarn dye
U
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
woof
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
tassels
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
woofs
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
tassel
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
to feel like something
U
احساس که شبیه به چیزی باشد کردن
[مثال پارچه]
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
to unstitch something
[sewing]
U
کوکی
[بخیه ای]
را باز کردن
[دوختن پارچه]
[فناوری بافندگی]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
run through
<idiom>
U
ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
deice
U
بدون یخ کردن
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
delouses
U
بدون شپش کردن
depolarize
U
بدون قطب کردن
denitrify
U
بدون نیترات کردن
delousing
U
بدون شپش کردن
disequilibrate
U
بدون تعادل کردن
unseam
U
بدون درز کردن
degum
U
بدون صمغ کردن
deloused
U
بدون شپش کردن
delouse
U
بدون شپش کردن
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
ad-lib
U
بدون نوشته صحبت کردن
live in a small way
U
بدون سر و صدا زندگی کردن
prejudging
U
بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libbing
U
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libs
U
بدون نوشته صحبت کردن
prejudge
U
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged
U
بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudges
U
بدون رسیدگی قضاوت کردن
unvoice
U
بدون صدا ادا کردن
ad-libbed
U
بدون نوشته صحبت کردن
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
spatulas
U
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
spatula
U
مرهم کش کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره
lynched
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
glide
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
cohabit
U
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
smooth
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
lynches
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
no answer
[n/a]
[in forms]
U
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
glided
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glides
U
پرواز کردن بدون نیروی موتور
lynch
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
to make a grab at women
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
cold turkey
<idiom>
U
ترک کردن اعتیاد بدون دارو
knock about
<idiom>
بدون برنامه ریزی سفر کردن
smooths
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
to grope women
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
to feel women up
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
smoothed
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
obtrude
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
cohabits
U
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
obtruding
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
cohabiting
U
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
obtruded
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
cohabited
U
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
do without
<idiom>
U
بدون هیچ چیزی کار کردن
roughdry
U
بدون صافکاری و اتو کشی خشک کردن
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
Give the benefit of the doubt
<idiom>
U
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
adlib
U
بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
free lance
U
کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
to do without any thing
U
ازچیزی صرف نظرکردن بدون چیزی گذران کردن
pirating
U
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
To play for love .
U
عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
pirates
U
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
goose step
U
رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
pirate
U
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirated
U
بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
seamless integration
U
فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
velure
U
پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
fanning
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
tiles
U
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tile
U
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
fans
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
earom
U
Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
rifles
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
stuff
U
پارچه
solids
U
یک پارچه
stuffed
U
پارچه
stuffs
U
پارچه
manta
U
پارچه
moir
U
پارچه
solid
U
یک پارچه
solidungular
U
یک پارچه سم
consolidated
U
یک پارچه
moire
U
پارچه
monolithic
U
یک پارچه
cloths
U
پارچه
fabric
U
پارچه
textiles
U
پارچه
fabrics
U
پارچه
cloth
U
پارچه
textile
U
پارچه
three piece
U
سه پارچه
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
khaki
U
پارچه ارتشی
aba
U
پارچه عبایی
organdie
U
پارچه ارگاندی
wigan
U
پارچه استری
suede
U
پارچه جیر
twill
U
پارچه جناغی
bagging
U
پارچه کیسهای
canvas top
U
پارچه کرباسی
pole mast
U
دیرک یک پارچه
varnished cambric
U
پارچه اغشته
trousering
U
پارچه شلواری
varnished cloth
U
پارچه اغشته
jute fabric
U
پارچه چتایی
textile
U
پارچه بافته
monoliths
U
ستون یک پارچه
garnish
U
پارچه سفید
impregnated cloth
U
پارچه اغشته
rag doll
U
عروسک پارچه یی
double cloth
U
پارچه دولا
cilice
U
پارچه مویی
suiting
U
پارچه لباسی
oil cloth
U
پارچه مشمعی
lutestring
U
پارچه براق
lustring
U
پارچه براق
linen
U
پارچه کتانی
skirting
U
پارچه دامنی
piece part
U
قطعه یک پارچه
monolith
U
ستون یک پارچه
garnished
U
پارچه سفید
garnishes
U
پارچه سفید
textiles
U
پارچه بافته
organdy
U
پارچه ارگاندی
macintosh
U
پارچه بارانی
skirtings
U
پارچه دامنی
cloth merchant
U
پارچه فروش
rep
U
پارچه مبلی
drapery
U
پارچه فروشی
canvases
U
پارچه برزنتی
nomex
U
پارچه ضد اتش
drapers
U
پارچه فروش
plaids
U
پارچه پیچازی
shoddy
U
پارچه پست
plaid
U
پارچه پیچازی
draperies
U
پارچه فروشی
cotton
U
پارچه نخی
cottons
U
پارچه نخی
drapery
U
پارچه بافی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com