English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The losses run into hundreds of thousands. U خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kilo U هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilos U هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
hundreds U صدها
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
civil damage assessment U ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
Loo sanpra U [منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
sequential U داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
activity U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activities U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
damages U خسارات
loss U خسارات
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
milfoil U بومادران هزار برگ هزار برگ
damage control U کنترل خسارات
damage criteria U میزان خسارات
particular average U خسارات جزئی
damage assessment U تعیین خسارات
inflicts U واردکردن خسارات
swingeing damages U خسارات زیاد
inflicted U واردکردن خسارات
liable for damages U مسئول خسارات
unliquidated damages U خسارات معنوی
inflict U واردکردن خسارات
inflicting U واردکردن خسارات
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
damage control book U راهنمای کنترل خسارات
with particular average U مشمول خسارات خاص
damage control bills U دستورالعمل کنترل خسارات
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free of general average U معاف از خسارات عمومی
damage control U کنترل کردن خسارات
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
unliquidated damages U خسارات غیرقابل براورد به پول
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
area damage control party U گروه کنترل خسارات منطقه
novus actus intervenieus U قطع سلسله علیت در خسارات
inflicting U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflict U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicts U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
board of inspection and survey U هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
inflicted U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
weapon selector U مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
majoring U بالغ
adults U بالغ
matures U بالغ
majored U بالغ
mature U بالغ
marriageable U بالغ
adolescents U بالغ
of age U بالغ
major U بالغ
passing U بالغ بر
of mature age U بالغ
immature U نا بالغ
full grown U بالغ
full-grown U بالغ
grown-ups U بالغ
adolescent U بالغ
adult U بالغ
grown-up U بالغ
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
mount U بالغ شدن بر
soar U بالغ شدن بر
subadult U نیمه بالغ
ripe U بالغ چیدنی
mounts U بالغ شدن بر
riper U بالغ چیدنی
ripest U بالغ چیدنی
Mts U بالغ شدن
Mt U بالغ شدن
soars U بالغ شدن بر
soared U بالغ شدن بر
mature U بالغ شدن
grow up U بالغ شدن
bloomer U شخص بالغ
grown up U بالغ و رشید
exceed U بالغ شدن بر
exceeded U بالغ شدن بر
exceeds U بالغ شدن بر
full U بالغ رسیده
fullest U بالغ رسیده
to come of age U بالغ شدن
come of age U بالغ شدن
full fledged U بالغ رسیده
full-fledged U بالغ رسیده
attaining one's majority U بالغ شدن
numbers U بالغ شدن بر
to run up to U بالغ شدن بر
number U بالغ شدن بر
to grow up U بالغ شدن
to foot up U بالغ شدن
to figure out U بالغ شدن
to attain on's majority U بالغ شدن
maturate U بالغ شدن
matures U بالغ شدن
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
gosling U شخص نا بالغ وخام
goslings U شخص نا بالغ وخام
average U رویهمرفته بالغ شدن
amount U بالغ شدن رسیدن
averages U رویهمرفته بالغ شدن
maturely U بطور کامل یا بالغ
averaging U رویهمرفته بالغ شدن
amounted U بالغ شدن رسیدن
amounting U بالغ شدن رسیدن
amounts U بالغ شدن رسیدن
averaged U رویهمرفته بالغ شدن
the students t. 00 U شاگردان به 004تن بالغ میشود
to tal U بالغ شدن بر جمع زدن
millions U هزار در هزار
milliped U هزار پا
million U هزار در هزار
mil U هزار
thousand U هزار
thousandth U یک هزار
myriads U ده هزار
thousandths U یک هزار
myriad U ده هزار
milleped U هزار پا
thousands U هزار
multiped U هزار پا
one thousand U یک هزار
labyrinthine fret U هزار تو
ten thousand U ده هزار
per mill U در هزار
per mill U در هر هزار
per mil U در هزار
gurantee period U مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
spermatozoa U یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
mensch U [انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
the students total 00 U شماره شاگردابه 004تن بالغ میشود
spermatozoon U یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
girly U غیر بالغ خام وبچه گانه
to run to a quantity [to run into a sum] U بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
thousand and one U هزار ویک
grand U هزار دلار
grander U هزار دلار
grandest U هزار دلار
diplopodous U دارای هزار پا
kilos U هزار گرم
kilograms U هزار گرم
kilos U در معنای یک هزار
tonnes U هزار کیلوگرم
kilo U در معنای یک هزار
kilo U معادل هزار
kilocycle U هزار چرخه
kilogram U هزار گرم
tonne U هزار کیلوگرم
kilo U هزار گرم
kilogrammes U هزار گرم
kilos U معادل هزار
millennium U هزار سال
chiliad U هزار عدد
myriameter U ده هزار متر
myriametre U ده هزار متر
milliard U هزار میلیون
millennia U هزار سال
thou U یک هزار دلار
myriapoda U هزار پایان
polypody U هزار پایی
several thousands U چندین هزار
kilometres U هزار متر
millepore U هزار سوراخ
millenniums U هزار سال
kilometers U هزار متر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com