Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field buying
U
خرید در صحرا
regional purchase
U
خرید محلی
local purchase
U
خرید محلی
local procurement
U
خرید محلی
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order
U
خرید سفارش خرید
to make a purchase
U
خرید کردن
buy
U
خرید کردن
buys
U
خرید کردن
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
purchased
U
خرید خریداری کردن
shop
U
کارخانه خرید کردن
shopped
U
کارخانه خرید کردن
shops
U
کارخانه خرید کردن
purchases
U
خرید خریداری کردن
buy in advance
U
پیش خرید کردن
handles
U
خرید و فروش کردن
handle
U
خرید و فروش کردن
purchase
U
خرید خریداری کردن
overbuy
U
در خرید افراط کردن
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
accession
به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
bulls
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
operate
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
purchases
U
خرید
underwrites
U
خرید
underwrite
U
خرید
purchased
U
خرید
purchase
U
خرید
underwritten
U
خرید
underwrote
U
خرید
buys
U
خرید
buy
U
خرید
buying
U
خرید
underwriting
U
خرید
bond servant
U
زر خرید
bondwoman
U
زن زر خرید
procurement
U
خرید
shopping
U
خرید
purchasing
U
خرید
buyer's market
U
بازار خرید
advance purchase
U
خرید سلف
purchase rate
U
نرخ خرید
buying and selling
U
خرید و فروش
buyers market
U
بازار خرید
shopping cart
U
گاری خرید
dear bought
U
گران خرید
credit purchase
U
خرید نسیه
hire purchase
U
خرید اقساطی
nundination
U
خرید و فروش
monopolist
U
انحصار خرید
purchasing department
U
قسمت خرید
bargain
U
خرید ارزان
shopping basket
U
سبد خرید
purchase requisition
U
درخواست خرید
buying rate
U
نرخ خرید
blanket buying
U
خرید کلی
buying price
U
قیمت خرید
businesses
U
خرید یا فروش
monopsony
U
انحصار خرید
purchasable
U
باب خرید
purchase notice agreements
U
قراردادهای خرید
purchase notice agreements
U
پیمان خرید
purchase order
U
دستور خرید
purchase order
U
سفارش خرید
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
lump sum purchase
U
خرید یکجا
rebuy
U
خرید مکرر
impulse buying
U
خرید بی مقدمه
business
U
خرید یا فروش
counter purchase
U
خرید متقابل
bid
U
پیشنهاد خرید
lump sum purchase
U
خرید کلی
bids
U
پیشنهاد خرید
dealing
U
خرید و فروش
real estate
U
خرید زمین
oniomania
U
جنون خرید
purchasing office
U
قسمت خرید
purchasing power
U
توان خرید
futures exchange
U
خرید اتی
redemption
U
باز خرید
purchasing officer
U
مامور خرید
purchasing patterns
U
الگوی خرید
purchasing power
U
قدرت خرید
forward purchase
U
پیش خرید
coemption
U
خرید کل محصول
purchasing officer
U
مسئول خرید
short covering
U
پیش خرید
redemption yield
U
بازده خرید
conditions of purchase
U
شرایط خرید
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
corners
U
خرید یکجا
cornering
U
خرید یکجا
corner
U
خرید یکجا
bulk buying
U
خرید فله
local purchase
U
خرید از محل
open purchase
U
خرید ازاد
purchasing department
U
دفتر خرید
forward purchase
U
خرید سلف
purchasing office
U
دفتر خرید
acquisition authority
U
اجازه خرید
procurement cycle
U
دوره خرید
achate
U
عقیق خرید
forward purchasing
U
پیش خرید
course of dealing
U
دوره خرید و فروش
current purchasing power
U
قدرت خرید فعلی
value for money
U
قدرت خرید پول
salable
U
قابل خرید معاملهای
hedge
U
خرید و فروش تامینی
hedged
U
خرید و فروش تامینی
hedges
U
خرید و فروش تامینی
income effect
U
تناسب خرید با درامد
hedging
U
خرید و فروش تامینی
automated purchasing
U
خرید بصورت اتوماتیک
purchasing research
U
تحقیق در خصوص خرید
purchasing power parity
U
برابری قدرت خرید
purchasing power of money
U
قدرت خرید پول
open indent
U
سفارش خرید باز
course of dealing
U
دوره مذاکرات خرید
saleable
U
قابل خرید معاملهای
off-market purchases
U
خرید در بیرون از بورس
furriery
U
خرید وفروش خز خزدوزی
preclusive buying
U
خرید پیشگیری کننده
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
procurement lead time
U
زمان انجام خرید
the longs
U
پیش خرید کنندگان
real purchasing power
U
قدرت خرید واقعی
average purchase rate
U
نرخ متوسط خرید
irredeemable
U
باز خرید نشدنی
procuration
U
تحصیل چیزی خرید
procuance
U
تحصیل چیزی خرید
Examine it first before buying.
U
قبل از خرید امتحانش کن
collaborative purchase
U
خرید با تشریک مساعی
demand
U
تقاضای خرید کالا
home trade
U
خرید وفروش داخلی
call option
U
خرید به شرط خیار
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
demanded
U
تقاضای خرید کالا
demands
U
تقاضای خرید کالا
stock trading
U
خرید و فروش سهام
bulk buying
U
خرید بصورت عمده
purchase ledger
U
دفتر بزرگ خرید
purchase journal
U
دفتر روزنامه خرید
open purchase
U
خرید از بازار ازاد
bulk buying
U
خرید درحجم زیاد
blanket buying
U
خرید بصورت عمده
offer to purchase
U
پیشنهاد جهت خرید
credit
U
خرید وفروش اعتباری
brokerage
U
کارمزد خرید سهام
on approval
U
خرید کالا به شرط
credited
U
خرید وفروش اعتباری
duopsony
U
انحصار دو قطبی خرید
duopsony
U
انحصار دو جانبه خرید
real account
U
حساب خرید املاک
crediting
U
خرید وفروش اعتباری
credits
U
خرید وفروش اعتباری
preemptor
U
شریک دارای حق تقدم در خرید
bargained
U
قرارداد معامله خرید ارزان
bargains
U
قرارداد معامله خرید ارزان
circulating medium
U
وسیله انتقال قدرت خرید
claiming
U
قرارداد رسمی خرید اسب
impulse buying
U
خرید بدون برنامه ریزی
oligopsony
U
انحصار چند جانبه خرید
indent
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
offer to buy something
U
حاضر به خرید چیزی شدن
burse
U
مغازه یابازار خرید وفروش
claims
U
قرارداد رسمی خرید اسب
contango
U
هزینههای دیرکرد خرید سهم
indents
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
bargaining
U
قرارداد معامله خرید ارزان
bargain
U
قرارداد معامله خرید ارزان
ship broker
U
دلال خرید و فروش کشتی
package deals
U
مقاطعه در بست و خرید یکجا
mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
shopping mall
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
package deal
U
مقاطعه در بست و خرید یکجا
claimed
U
قرارداد رسمی خرید اسب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com