Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
furriery
U
خرید وفروش خز خزدوزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
home trade
U
خرید وفروش داخلی
credit
U
خرید وفروش اعتباری
credited
U
خرید وفروش اعتباری
credits
U
خرید وفروش اعتباری
crediting
U
خرید وفروش اعتباری
burse
U
مغازه یابازار خرید وفروش
cash register
U
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
U
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
simoniac
U
خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
simony
U
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
furring
U
خزدوزی
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order
U
خرید سفارش خرید
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
bond servant
U
زر خرید
underwrite
U
خرید
buy
U
خرید
purchasing
U
خرید
shopping
U
خرید
buys
U
خرید
bondwoman
U
زن زر خرید
underwrites
U
خرید
procurement
U
خرید
underwriting
U
خرید
underwritten
U
خرید
underwrote
U
خرید
purchased
U
خرید
purchase
U
خرید
purchases
U
خرید
buying
U
خرید
achate
U
عقیق خرید
purchasing patterns
U
الگوی خرید
buyer's market
U
بازار خرید
redemption
U
باز خرید
buyers market
U
بازار خرید
buying and selling
U
خرید و فروش
acquisition authority
U
اجازه خرید
purchasing officer
U
مسئول خرید
purchasing officer
U
مامور خرید
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
purchasing office
U
دفتر خرید
purchase requisition
U
درخواست خرید
blanket buying
U
خرید کلی
purchasing department
U
قسمت خرید
purchasing department
U
دفتر خرید
nundination
U
خرید و فروش
buying price
U
قیمت خرید
field buying
U
خرید در صحرا
forward purchase
U
خرید سلف
forward purchasing
U
پیش خرید
futures exchange
U
خرید اتی
oniomania
U
جنون خرید
open purchase
U
خرید ازاد
impulse buying
U
خرید بی مقدمه
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
monopsony
U
انحصار خرید
monopolist
U
انحصار خرید
local procurement
U
خرید محلی
local purchase
U
خرید محلی
lump sum purchase
U
خرید یکجا
dear bought
U
گران خرید
credit purchase
U
خرید نسیه
procurement cycle
U
دوره خرید
buying rate
U
نرخ خرید
purchase rate
U
نرخ خرید
forward purchase
U
پیش خرید
purchasing office
U
قسمت خرید
coemption
U
خرید کل محصول
purchase order
U
سفارش خرید
conditions of purchase
U
شرایط خرید
purchase order
U
دستور خرید
purchase notice agreements
U
پیمان خرید
purchase notice agreements
U
قراردادهای خرید
purchasable
U
باب خرید
counter purchase
U
خرید متقابل
lump sum purchase
U
خرید کلی
bids
U
پیشنهاد خرید
real estate
U
خرید زمین
businesses
U
خرید یا فروش
dealing
U
خرید و فروش
bargain
U
خرید ارزان
purchasing power
U
توان خرید
shopping basket
U
سبد خرید
local purchase
U
خرید از محل
corners
U
خرید یکجا
cornering
U
خرید یکجا
corner
U
خرید یکجا
shopping cart
U
گاری خرید
redemption yield
U
بازده خرید
purchasing power
U
قدرت خرید
bulk buying
U
خرید فله
rebuy
U
خرید مکرر
bid
U
پیشنهاد خرید
regional purchase
U
خرید محلی
business
U
خرید یا فروش
to make a purchase
U
خرید کردن
buy
U
خرید کردن
buys
U
خرید کردن
hire purchase
U
خرید اقساطی
short covering
U
پیش خرید
advance purchase
U
خرید سلف
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
offer to purchase
U
پیشنهاد جهت خرید
open purchase
U
خرید از بازار ازاد
off-market purchases
U
خرید در بیرون از بورس
on approval
U
خرید کالا به شرط
open indent
U
سفارش خرید باز
Examine it first before buying.
U
قبل از خرید امتحانش کن
value for money
U
قدرت خرید پول
the longs
U
پیش خرید کنندگان
stock trading
U
خرید و فروش سهام
salable
U
قابل خرید معاملهای
saleable
U
قابل خرید معاملهای
real account
U
حساب خرید املاک
real purchasing power
U
قدرت خرید واقعی
purchasing power of money
U
قدرت خرید پول
purchasing research
U
تحقیق در خصوص خرید
overbuy
U
در خرید افراط کردن
preclusive buying
U
خرید پیشگیری کننده
procuance
U
تحصیل چیزی خرید
procuration
U
تحصیل چیزی خرید
procurement lead time
U
زمان انجام خرید
purchase journal
U
دفتر روزنامه خرید
purchase ledger
U
دفتر بزرگ خرید
purchasing power parity
U
برابری قدرت خرید
current purchasing power
U
قدرت خرید فعلی
call option
U
خرید به شرط خیار
hedge
U
خرید و فروش تامینی
hedged
U
خرید و فروش تامینی
collaborative purchase
U
خرید با تشریک مساعی
hedges
U
خرید و فروش تامینی
course of dealing
U
دوره مذاکرات خرید
course of dealing
U
دوره خرید و فروش
irredeemable
U
باز خرید نشدنی
automated purchasing
U
خرید بصورت اتوماتیک
average purchase rate
U
نرخ متوسط خرید
blanket buying
U
خرید بصورت عمده
shop
U
کارخانه خرید کردن
handles
U
خرید و فروش کردن
brokerage
U
کارمزد خرید سهام
buy in advance
U
پیش خرید کردن
duopsony
U
انحصار دو قطبی خرید
duopsony
U
انحصار دو جانبه خرید
demand
U
تقاضای خرید کالا
handle
U
خرید و فروش کردن
demanded
U
تقاضای خرید کالا
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
demands
U
تقاضای خرید کالا
purchase
U
خرید خریداری کردن
purchased
U
خرید خریداری کردن
purchases
U
خرید خریداری کردن
shops
U
کارخانه خرید کردن
income effect
U
تناسب خرید با درامد
bulk buying
U
خرید بصورت عمده
hedging
U
خرید و فروش تامینی
shopped
U
کارخانه خرید کردن
bulk buying
U
خرید درحجم زیاد
shopping center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
boycotting
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotted
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycott
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
boycotts
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
shopping mall
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
dealer
U
کسی که خرید و فروش میکند
indents
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
indent
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
claims
U
قرارداد رسمی خرید اسب
claiming
U
قرارداد رسمی خرید اسب
claimed
U
قرارداد رسمی خرید اسب
dealers
U
کسی که خرید و فروش میکند
mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
claim
U
قرارداد رسمی خرید اسب
package deals
U
مقاطعه در بست و خرید یکجا
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
contango
U
هزینههای دیرکرد خرید سهم
ship broker
U
دلال خرید و فروش کشتی
bargains
U
قرارداد معامله خرید ارزان
bargaining
U
قرارداد معامله خرید ارزان
bargained
U
قرارداد معامله خرید ارزان
preemptor
U
شریک دارای حق تقدم در خرید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com