Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
producer buyer
U
خریدار صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
purchasers
U
خریدار
vendee
U
خریدار
alienee
U
خریدار
bargainee
U
خریدار
buyers
U
خریدار
buyer
U
خریدار
purchaser
U
خریدار
offeree
U
خریدار
shopper
U
خریدار
vendee
U
خریدار
buyers
U
خریدار ها
customers
U
خریدار
customer
U
خریدار
purchasers
U
خریدار ها
shoppers
U
خریدار ها
vendees
U
خریدار ها
purchaser
U
خریدار
buyer
U
خریدار
shoppers
U
خریدار
shopper
U
خریدار
salvager
U
خریدار اسقاط
marginal buyer
U
خریدار نهائی
caveat emptor
U
اخطار به خریدار
touted
U
خریدار پیدا کردن
touting
U
خریدار پیدا کردن
touts
U
خریدار پیدا کردن
swagman
U
خریدار مال دزدی
bona fide purchaser
U
خریدار با حسن نیت
tout
U
خریدار پیدا کردن
mace greff
U
خریدار اجناس مسروقه
spoilsman
U
خریدار غنائم جنگی
receiver of stolen goods
U
خریدار مال مسروقه
on approval
U
مشروط به رضایت خریدار
buyer's market
U
بازار مناسب برای خریدار
trade discount
U
تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
price taker
U
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
high wrought
U
صنعتی
industrial
U
صنعتی
technical
U
صنعتی
industrial water
U
اب صنعتی
manufacturing
U
صنعتی
range
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranged
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
cum dividened
U
سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
receivers
U
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ranges
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
confirming house
U
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
approval
U
نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
receiver
U
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
industrial insurance
U
بیمه صنعتی
industrial fluctuations
U
نوسانهای صنعتی
industrial economics
U
اقتصاد صنعتی
industrial disputes
U
اختلافات صنعتی
industrial consumption
U
مصرف صنعتی
industrial electronic
U
الکترونیک صنعتی
industrial espionage
U
جاسوسی صنعتی
industrial concern
U
بنگاه صنعتی
industrial chemistry
U
شیمی صنعتی
industrial building
U
بنای صنعتی
industrial building
U
ساختمان صنعتی
engineering workshop
U
کارگاه صنعتی
industrial area
U
منطقه صنعتی
industrial frequency
U
فرکانس صنعتی
industrial unions
U
اتحادیههای صنعتی
vertical union
U
اتحادیه صنعتی
trade effluent
U
فضولات صنعتی
technical grade
U
خلوص صنعتی
industrial unit
U
واحد صنعتی
polytechnical
U
دانشکده صنعتی
industrial workers
U
کارگران صنعتی
industrial union
U
اتحادیه صنعتی
industrial switch
U
کلید صنعتی
industrial management
U
مدیریت صنعتی
valve
U
شیر صنعتی
mechnical
U
ماشینی صنعتی
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
industrial psychology
U
روانشناسی صنعتی
industrial revolution
U
انقلاب صنعتی
industrial wastewater
U
فاضلاب صنعتی
industrialization
U
صنعتی سازی
technologically
U
حرفهای صنعتی
polytechnic
U
دانشکده صنعتی
polytechnics
U
دانشکده صنعتی
artful
U
ماهرانه صنعتی
artistical
U
هنرامیز صنعتی
artificial magnet
U
مغناطیس صنعتی
industrialize
U
صنعتی کردن
artless
U
غیر صنعتی
industrialism
U
سیستم صنعتی
art bronze
U
برنز صنعتی
applied economics
U
اقتصاد صنعتی
plants
U
واحد صنعتی
industrial relations
U
روابط صنعتی
plant
U
واحد صنعتی
industrialization
U
صنعتی شدن
industrialization
U
صنعتی کردن
industrializing
U
صنعتی کردن
industrialises
U
صنعتی کردن
commercial efficiency
U
بازده صنعتی
industrializes
U
صنعتی کردن
technological
U
حرفهای صنعتی
industrialising
U
صنعتی کردن
unpopulated board
U
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
del credere
U
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
free issue materials
U
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
producer advertising
U
تبلیغ محصولات صنعتی
interphase transformer loss
U
تلفات پیچک صنعتی
inartistically
U
بطور غیر صنعتی
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
manufactoring tape milling machine
U
دستگاه نورد صنعتی
the industrial quarter of the
U
محله صنعتی شهر
industrial alternating current
U
جریان متناوب صنعتی
decreasing cost industry
U
هزینه نزولی صنعتی
valve
U
ولو
[شیر صنعتی]
industrial electric locomotive
U
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
process of industrialization
U
فرایند صنعتی شدن
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
bric-a-brac
U
خرده ریز صنعتی
pilot plant
U
واحد ازمایش صنعتی
industrial reserve army
U
ارتش ذخیره صنعتی
art casting
U
ریخته گری صنعتی
industrial investment
U
سرمایه گذاری صنعتی
an artistic production
U
عمل یا کار صنعتی
applied economics engineer
U
مهندس اقتصاد صنعتی
industrial robot
U
دستگاه خودکار صنعتی
industrial capitalism
U
سرمایه داری صنعتی
industrial classifications
U
طبقه بندی صنعتی
searchingly
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
ex works
U
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
search
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
industrialising
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Industrial Architecture
U
معماری خانه های صنعتی
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
industrialize
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Midlands
U
ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrializes
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
metonymical
U
دارای صنعتی که انراmetonym گویند
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrial electronic computer
U
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrial instrument
U
دستگاه اندازه گیری صنعتی
artlessly
U
بطور ساده یاغیر صنعتی
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
pastiche
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiches
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
ex quay
U
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
discount register
U
دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
technology
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device
U
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologies
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic
U
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
pot-boilers
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrial Park
U
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
c.i.f.
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
din
U
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
an iconic statue
U
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
high Sierra specification
U
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
value added
U
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
earnest
U
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
covenant real
U
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
maintenance
U
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
date of acquisition
U
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
delivered duty paid
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
Luddites
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting
U
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
cost accounting
U
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com