Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blowing
U
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
exhaust velosity
U
سرعت خروج
blowdown
U
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
clear air turbulence
U
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
high pressure
U
فشار زیاد
overvoltage
U
فشار زیاد
overpressure
U
زیاد شدن فشار
reaction turbin
U
توربین فشار زیاد
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
high velocity
U
سرعت اولیه زیاد
high velocity
U
سرعت دهانهای زیاد
overload speed
U
سرعت بار زیاد
high velocity
U
با سرعت ابتدایی زیاد
to overexert
U
زیاد به خود فشار آوردن
xenon high pressure lamp
U
لامپ فشار زیاد گزنون
to work at a high pressure
U
با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
to overstrain oneself
U
زیاد بخود فشار اوردن
superincumbent
U
دارای فشار زیاد فشاری
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
high velocity drop
U
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
scissors
U
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
jet
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
impingement
U
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
jets
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetted
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetting
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
joule kelvin effect
U
انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
warm gas thruster
U
جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
channelled
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channels
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeled
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channel
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeling
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
exits
U
خروج
exhaust
U
خروج
egress
U
خروج
emersion
U
خروج
egression
U
خروج
outgo
U
خروج
propulsion
U
خروج
emissions
U
خروج
exodus
U
خروج
leakage or breakage
U
خروج
exit
U
خروج
emission
U
خروج
exhausts
U
خروج
prolapsus
U
خروج
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
emissions
U
صدور خروج
work function
U
انرژی خروج
outages
U
راه خروج
angle of emergence
U
زاویه خروج
outage
U
راه خروج
emergency exit
U
در خروج اضطراری
outlet
U
مجرای خروج
outlets
U
مجرای خروج
prolapse of the uterus
U
خروج سیبک
spurting
U
خروج ناگهانی
emission
U
صدور خروج
spurted
U
خروج ناگهانی
eccentricity
U
خروج از مرکزیت
eccentricities
U
خروج از مرکزیت
emergency exit
U
خروج اضطراری
electron affinity
U
انرژی خروج
exeat
U
اجازهء خروج
exhaust valve
U
شیر خروج
eccentricity
U
خروج از مرکز
spurt
U
خروج ناگهانی
dump valve
U
شیر خروج
eccentricities
U
خروج از مرکز
transpiration
U
خروج نفوذ
defecation
U
خروج مدفوع
spermatism
U
خروج منی
order off the field
U
حکم خروج
order off
U
حکم خروج
ejaculated
U
خروج منی
capital outflow
U
خروج سرمایه
logout
U
خروج از سیستم
log off
U
خروج از سیستم
log out
U
خروج از سیستم
out flow of capital
U
خروج سرمایه
ejaculates
U
خروج منی
ejaculating
U
خروج منی
ejaculate
U
خروج منی
ingress and egress
U
دخول و خروج
blow out
U
خروج ناگهانی
debouchment
U
خروج ازتنگنا
light spill
U
خروج نور
spurts
U
خروج ناگهانی
exit point
U
نقطه خروج
debouch
U
راه خروج
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
infinite
U
حلقهای که خروج ندارد.
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
undoubling
U
خروج از دوبلگی شطرنج
steam tight
U
مانع خروج بخار
inner work function
U
انرژی خروج درونی
gas tight
U
مانع خروج گاز
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
clearing outwards
U
اعلامیه خروج کشتی
outer work function
U
انرژی خروج بیرونی
eccentricity of the load
U
خروج از مرکزیت بار
exhaust
U
خروج گاز یابخار
shell
U
برنامه خروج موقت
eccentricities
U
گریز یا خروج از مرکز
out flow of labor
U
خروج نیروی کار
exhaust
U
تخلیه کردن خروج
shelling
U
برنامه خروج موقت
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
exhausts
U
خروج گاز یابخار
shells
U
برنامه خروج موقت
exophthalmos
U
خروج تخم چشم
exhausts
U
تخلیه کردن خروج
eccentricity
U
گریز یا خروج از مرکز
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
ne exeat regno
U
دستور عدم خروج از مملکت
exhaust pipe
U
لوله خروج بخار یا دود
obturator
U
الات مانع خروج گاز
gangway
U
محل ورود و خروج از ناو
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
Please show me the way out I'll show you !
U
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
clearance outwards
U
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
break cover
U
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
choke ring
U
حلقه مانع خروج گاز
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
trap house
U
محل خروج هدفهای متحرک
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
jets
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit road
U
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
muzzle energy
U
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
exit
U
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jetting
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
lithotomy
U
برش مثانه برای خروج سنگ
spermatorrhoea
U
خروج منی بدون اراده احتلام
port of exit
U
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
exits
U
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com