Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
gangway
U
محل ورود و خروج از ناو
valves
U
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valve
U
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
to take off one
U
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
devices
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
first in first out
U
به ترتیب ورود
fifo
U
به ترتیب ورود
last in first out
U
به ترتیب عکس ورود
lifo
U
به ترتیب عکس ورود
i/o
U
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
deffered entry
U
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
accession number
U
شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
leakage or breakage
U
خروج
emersion
U
خروج
exodus
U
خروج
propulsion
U
خروج
prolapsus
U
خروج
emission
U
خروج
emissions
U
خروج
exit
U
خروج
exhausts
U
خروج
egress
U
خروج
egression
U
خروج
exhaust
U
خروج
exits
U
خروج
outgo
U
خروج
emission
U
صدور خروج
outages
U
راه خروج
emissions
U
صدور خروج
outage
U
راه خروج
angle of emergence
U
زاویه خروج
prolapse of the uterus
U
خروج سیبک
exit point
U
نقطه خروج
exhaust velosity
U
سرعت خروج
exhaust valve
U
شیر خروج
exeat
U
اجازهء خروج
outlet
U
مجرای خروج
outlets
U
مجرای خروج
blow out
U
خروج ناگهانی
work function
U
انرژی خروج
emergency exit
U
در خروج اضطراری
spermatism
U
خروج منی
order off
U
حکم خروج
log off
U
خروج از سیستم
spurted
U
خروج ناگهانی
eccentricities
U
خروج از مرکز
spurting
U
خروج ناگهانی
spurts
U
خروج ناگهانی
light spill
U
خروج نور
ejaculate
U
خروج منی
ejaculated
U
خروج منی
log out
U
خروج از سیستم
logout
U
خروج از سیستم
order off the field
U
حکم خروج
defecation
U
خروج مدفوع
spurt
U
خروج ناگهانی
debouch
U
راه خروج
dump valve
U
شیر خروج
electron affinity
U
انرژی خروج
emergency exit
U
خروج اضطراری
eccentricities
U
خروج از مرکزیت
ejaculating
U
خروج منی
transpiration
U
خروج نفوذ
debouchment
U
خروج ازتنگنا
out flow of capital
U
خروج سرمایه
ingress and egress
U
دخول و خروج
eccentricity
U
خروج از مرکز
eccentricity
U
خروج از مرکزیت
ejaculates
U
خروج منی
capital outflow
U
خروج سرمایه
eccentricity
U
گریز یا خروج از مرکز
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
eccentricity of the load
U
خروج از مرکزیت بار
clearing outwards
U
اعلامیه خروج کشتی
eccentricities
U
گریز یا خروج از مرکز
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
exophthalmos
U
خروج تخم چشم
inner work function
U
انرژی خروج درونی
shell
U
برنامه خروج موقت
outer work function
U
انرژی خروج بیرونی
gas tight
U
مانع خروج گاز
exhaust
U
تخلیه کردن خروج
out flow of labor
U
خروج نیروی کار
exhaust
U
خروج گاز یابخار
shelling
U
برنامه خروج موقت
exhausts
U
خروج گاز یابخار
undoubling
U
خروج از دوبلگی شطرنج
steam tight
U
مانع خروج بخار
shells
U
برنامه خروج موقت
infinite
U
حلقهای که خروج ندارد.
exhausts
U
تخلیه کردن خروج
choke ring
U
حلقه مانع خروج گاز
trap house
U
محل خروج هدفهای متحرک
clearance outwards
U
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
break cover
U
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
exhaust pipe
U
لوله خروج بخار یا دود
Please show me the way out I'll show you !
U
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
ne exeat regno
U
دستور عدم خروج از مملکت
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
obturator
U
الات مانع خروج گاز
jets
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit
U
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jet
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
blowing
U
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
muzzle energy
U
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
exit road
U
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
port of exit
U
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
spermatorrhoea
U
خروج منی بدون اراده احتلام
exits
U
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
lithotomy
U
برش مثانه برای خروج سنگ
blowdown
U
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blast
U
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts
U
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
photoemission
U
خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
extravasattion
U
خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
inning
U
ورود
importation
U
ورود
entrancing
U
ورود
entrances
U
ورود
entranced
U
ورود
right of entry
U
حق ورود
introit
U
ورود
accession
U
ورود
re-entry
U
ورود
re entry
U
ورود
inductions
U
ورود
induction
U
ورود
entree
U
ورود
air inclusion
U
ورود هوا
introgression
U
ورود
arr
U
ورود
admitance
U
ورود
importing
U
ورود
imported
U
ورود
import
U
ورود
appulse
U
ورود
entry
U
ورود
arrivals
U
ورود
entrance
U
ورود
ingression
U
ورود
ingress
U
ورود
entrance fee
U
حق ورود
infare
U
ورود
entrance fees
U
حق ورود
arrival
U
ورود
deflation port
U
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
import
U
مفهوم ورود
tardiness
U
تاخیر ورود
approach ramp
U
فرازای ورود
landings
U
ورود به خشکی
landfalls
U
ورود بخشکی
landfall
U
ورود بخشکی
homecomings
U
ورود بخانه
homecoming
U
ورود بخانه
admittance
U
ورود دخول
house warming
U
جشن ورود
inlets
U
ورود دخول
landings
U
ورود بخشکی
data insertion
U
ورود داده ها
landing
U
ورود بخشکی
arrival rate
U
نرخ ورود
imported
U
مفهوم ورود
importing
U
مفهوم ورود
acetylation
U
ورود ریشهء
house-warmings
U
جشن ورود
house-warming
U
جشن ورود
cost to entry
U
هزینه ورود
arrival hall
U
سالن ورود
capital inflow
U
ورود سرمایه
inlet
U
ورود دخول
data import
U
ورود داده
entry point
U
نقطه ورود
energy intake
U
ورود انرژی
landing
U
ورود به خشکی
tokens
U
بلیط ورود
token
U
اجازه ورود
port of entry
U
بندرمحل ورود
token
U
بلیط ورود
initation
U
ورود بعضویت
inlet time
U
زمان ورود
ease of entry
U
سهولت ورود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com