Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
splint
U
خرد وقطعه قطعه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
fritter
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
fragments
U
قطعه قطعه کردن
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
time slicing
U
قطعه کردن زمان
mates
U
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mated
U
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mate
U
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
to perform a piece of music
U
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
mammock
U
ریزه کردن قطعه کردن
shadow RAM
U
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
labelled
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
select
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
label
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
selects
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
labeling
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labels
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
selected
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
shim
U
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
fan
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
link
U
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
microcomputer
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
trilobation
U
سه قطعه
calligraph
U
قطعه
smidgin
U
قطعه
smidgeon
U
قطعه
smidgen
U
قطعه
segment
U
قطعه
segmental
U
قطعه قطعه
snip
U
قطعه
snipped
U
قطعه
segments
U
قطعه
snipping
U
قطعه
chunks
U
قطعه
fragment
U
قطعه
pieces
U
قطعه
piece
U
قطعه
line segment
U
قطعه خط
extent
U
قطعه
morceau
U
قطعه
plank
U
قطعه
stretches
U
قطعه
stretched
U
قطعه
stretch
U
قطعه
part
U
قطعه
bloc
U
قطعه
blocs
U
قطعه
goblet
U
قطعه
section
U
قطعه
tracts
U
قطعه
tract
U
قطعه
chunk
U
قطعه
nuggets
U
قطعه
nugget
U
قطعه
fragments
U
قطعه
internode
U
قطعه
fragmenting
U
قطعه
sections
U
قطعه
goblets
U
قطعه
doit
U
قطعه
lobes
U
قطعه
very large scale integration
U
قطعه
component
U
قطعه
plot
U
قطعه
components
U
قطعه
snippy
U
قطعه
panes
U
قطعه
pane
U
قطعه
members
U
قطعه
lobe
U
قطعه
blocks
U
قطعه
slabs
U
قطعه
panel
U
قطعه
block
U
قطعه
copyslip
U
قطعه
scale
U
قطعه
blocked
U
قطعه
panels
U
قطعه
slab
U
قطعه
plotted
U
قطعه
item
U
قطعه
items
U
قطعه
wodge
U
قطعه
wodges
U
قطعه
plots
U
قطعه
member
U
قطعه
small scale integration
U
قطعه
time slice
U
قطعه زمان
midsection
U
قطعه میانی
fitting
U
قطعه اتصال
theme song
U
قطعه تکراری
blocked
U
قطعه زمین
fragments
U
قطعه باقیمانده
in sections
U
د رچند قطعه
replacements
U
تعویض قطعه
magnetic component
U
قطعه مغناطیسی
handsets
U
تلفن در یک قطعه
handset
U
تلفن در یک قطعه
major assembly
U
قطعه عمده
block
U
قطعه زمین
part
U
قطعه یدکی
items
U
قطعه خبری
lobectomy
U
قطعه برداری
fragmenting
U
قطعه باقیمانده
item
U
قطعه خبری
lobule
U
قطعه کوچک
partitur
U
قطعه کامل
part number
U
شماره قطعه
parietal lobe
U
قطعه اهیانهای
lot
U
پارچه قطعه
lot
U
قطعه زمین
worked
U
قطعه کار
overlay segment
U
قطعه جایگذاشت
work
U
قطعه کار
quad
U
قطعه سربی
quads
U
قطعه سربی
partitura
U
قطعه کامل
pericope
U
قطعه منتخب
piece part
U
قطعه یک پارچه
blocks
U
قطعه زمین
mechanism
U
قطعه ماشینی
mechanisms
U
قطعه ماشینی
fragment
U
قطعه باقیمانده
program segment
U
قطعه برنامه
passage
U
تصویب قطعه
passages
U
تصویب قطعه
plat
U
قطعه نقشه
temporal lobe
U
قطعه گیجگاهی
tension member
U
قطعه کششی
occipital lobe
U
قطعه پس سری
replacement
U
تعویض قطعه
equulei
U
قطعه الفرس
gussets
U
قطعه اتصال
versicle
U
قطعه کوچک
segmentation
U
قطعه بندی
gusset
U
قطعه اتصال
vlsi
U
قطعه روی یک IC
hexastich
U
قطعه شش فردی
opuses
U
قطعه موسیقی
opus
U
قطعه موسیقی
concertos
U
قطعه موسیقی
stull
U
قطعه بزرگ
equuleus
U
قطعه الفرس
frontal lobe
U
قطعه پیشانی
sett
U
قطعه سنگفرش
dabs
U
قطعه تکه
pickling
U
قطعه شویی
dabbed
U
قطعه تکه
icicles
U
یخ پاره قطعه یخ
dab
U
قطعه تکه
strip
U
قطعه باریک
segmentation
U
قطعه سازی
unit assembly
U
یک قطعه مجزا
stiffener
U
قطعه تقویتی
subassembly
U
یک قطعه جزء
replacement part
U
قطعه جایگزینی
work part
U
قطعه کار
icicle
U
یخ پاره قطعه یخ
casting
U
قطعه ریخته گی
stiffeners
U
قطعه تقویتی
workholder
U
نگهدارنده قطعه
berg
U
قطعه عظیم یخ
cannibalization
U
قطعه برداری
clearing block
U
قطعه بازدارنده
electric component
U
قطعه الکتریکی
resident segment
U
قطعه مقیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com