English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crystallite U خرده کریستال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dribbling U خرده خرده پیش بردن
dribbled U خرده خرده پیش بردن
dribbles U خرده خرده پیش بردن
dribble U خرده خرده پیش بردن
sipping U خرده خرده نوشی
sipped U خرده خرده نوشی
sip U خرده خرده نوشی
sips U خرده خرده نوشی
crystals U کریستال
crystal U کریستال
mixed crystal U کریستال امیخته
ideal crystal U کریستال ایده ال
cut glass U بلور کریستال
crystal axis U محور کریستال
liquid crystals U کریستال مایع
liquid crystal U کریستال مایع
filter crystal U کریستال صافی
solid solution U کریستال مخلوط
mixed crystal U کریستال مخلوط
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
LCD U صفحه نمایش کریستال مایع
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
silicon U ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
LCD U Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
LCD U کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
transphasor U ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
crystals U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
debris U خرده
small U خرده
vestiges U خرده
fritters U خرده
smaller U خرده
smallest U خرده
whit U خرده
fragment U خرده
whole U بی خرده
haet U خرده
fragmenting U خرده
splinter U خرده
shred U خرده
shredded U خرده
shredding U خرده
shreds U خرده
glimmer U خرده
glimmered U خرده
glimmers U خرده
roundest U بی خرده
fritter U خرده
grain U خرده
bittock U خرده
splintered U خرده
splintering U خرده
fragmental chip U خرده
splinters U خرده
dribblet U خرده
vestige U خرده
vestigial U خرده
weensy U خرده
snippy U خرده
crumb U خرده
bits U خرده
bit U خرده
nips U خرده
nipped U خرده
nip U خرده
tittle U خرده
trash ice U خرده یخ
round U بی خرده
wight U خرده
crumbs U خرده
weeny U خرده
weeniest U خرده
weenier U خرده
snippel U خرده
jotted U خرده
fraction U خرده
subs U خرده
fractions U خرده
sub U خرده
particles U خرده
jots U خرده
jot U خرده
particle U خرده
fragments U خرده
crystals U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
gritted U خرده سنگ
cavil U خرده گیری
abrasive grit خرده فلزات
caviled U خرده گیری
caviler U خرده گیر
subgroup U خرده گروه
caviling U خرده گیری
gritting U خرده سنگ
broken stone U خرده سنگ
grit U خرده سنگ
cavils U خرده گیری
cavilled U خرده گیری
carper U خرده گیر
tinker's damn U خرده ریز
censoriousness U خرده گیری
animadvert U خرده گرفتن
Chad U خرده کاغذ
trumpery U خرده ریز
retail sales U خرده فروشی
retail dealing U خرده فروشی
retail dealer U خرده فروش
smallholder U خرده مالک
reseller U خرده فروش
queen of heaven U خرده سیاره
planetoidal U خرده سیارهای
pick at U خرده گرفتن بر
retail trade U خرده فروشی
spall U خرده ریز
yeomanry U خرده مالکین
to sell by retail U خرده فروختن
to a on or upon U خرده گرفتن بر
tinker's dam U خرده ریز
sugroup U خرده گروه
subtest U خرده ازمون
substation U خرده ایستگاه
suborder U خرده راسته
mote U نقطه خرده
miniature system U خرده نظام
micrometer caliper U خرده سنج
faultfinder U خرده گیر
excelsior U خرده نجاری
dumping stone U خرده سنگ
criticalness U خرده گیری
chat wood U خرده هیزم
chadless U بی خرده کاغذ
foot bone U خرده استخوان پا
gaudery U خرده ریزها
gimcrackery U خرده ریز
micro wave U خرده موج
knoit U تغ تغ خرده گیری
he was a little too p U یک خرده تندرفت
smallholders U خرده مالک
groat U ذره خرده
goodman U خرده مالک
glass dust U خرده شیشه
hucksterer U خرده فروش
round U بی خرده کردن
towns U خرده شهر
town U خرده شهر
nagging U خرده گیری
retailers U خرده فروش
shivers U خرده سنگ
shard U خرده ریز
niggles U خرده گرفتن
niggled U خرده گرفتن
niggle U خرده گرفتن
subcultures U خرده فرهنگ
subculture U خرده فرهنگ
blinding U خرده سنگپاشی
crumbs U خرده نان
crumb U خرده نان
roundest U گرد بی خرده
roundest U بی خرده کردن
round U گرد بی خرده
blindingly U خرده سنگپاشی
junk U خرده ریز
retailer U خرده فروش
tidbits U خرده ریز
tidbit U خرده ریز
titbits U خرده ریز
titbit U خرده ریز
asteroids U خرده سیاره
asteroid U خرده سیاره
shards U خرده ریز
subgroups U خرده گروه
chips U خرده چوب
chip U خرده چوب
thimblefuls U یک خرده یک جرعه
rubble U خرده سنگ
thimbleful U یک خرده یک جرعه
censorious U خرده گیر
fripperies U خرده ریز
frippery U خرده ریز
retail U خرده فروشی
cavils U خرده گیری کردن
particle board U تخته خرده چوب
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com