Perdic | خدا عمرش بده که برگشت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	It was jolly decent of her to have returned. U	خدا عمرش بده که برگشت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	allhis life U	همه عمرش
	his days U	عمرش نزدیک است به پایان برسد
	The judge remained an honest man all his life . U	قاضی تمام عمرش درستکار ماند
	He laid down his life in the service of his country . U	عمرش را درراه خدمت به وطن صرف کرد
	back to battery U	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
	retrocedence U	برگشت
	reversal U	برگشت
	return line U	خط برگشت
	regurgitation U	برگشت
	reversals U	برگشت
	recovery U	برگشت
	retrocession U	برگشت
	recoveries U	برگشت
	relapsing U	برگشت
	relapses U	برگشت
	relapsed U	برگشت
	relapse U	برگشت
	drawbacks U	برگشت
	back water U	برگشت اب
	d.c. restoration U	برگشت دی سی
	d.c. reinsertion U	برگشت سی دی
	upturn U	برگشت
	recrudescence U	برگشت
	recrvdescence U	برگشت
	capsizal U	برگشت
	recurrenge U	برگشت
	refluence U	برگشت
	reflux U	برگشت
	regression U	برگشت
	regression line U	خط برگشت
	drawback U	برگشت
	veer U	برگشت
	reverts U	برگشت
	reoccur U	برگشت
	recoil U	برگشت
	recoiled U	برگشت
	recoiling U	برگشت
	turnabout U	برگشت
	turnabouts U	برگشت
	turnover U	برگشت
	recoils U	برگشت
	veers U	برگشت
	veered U	برگشت
	tergiversation U	برگشت
	right of reversion U	برگشت
	returns U	برگشت
	retrogression U	برگشت
	revert U	برگشت
	return U	برگشت
	returned U	برگشت
	returning U	برگشت
	reverted U	برگشت
	reverting U	برگشت
	turnrounds U	برگشت
	turnaround U	برگشت
	turnarounds U	برگشت
	backspace U	برگشت به عقب
	ground return U	برگشت زمینی
	grid return U	سیم برگشت
	flyback pulse U	پالس برگشت
	downward travel U	ضربه برگشت
	linear regression U	برگشت خطی
	back water curve U	منحنی برگشت اب
	reflector U	برگشت دهنده
	backward reaction U	واکنش برگشت
	armstand dive U	بالانس برگشت
	retrogressive U	برگشت کننده
	reflectors U	برگشت دهنده
	image reversal U	برگشت تصویر
	return current U	جریان برگشت
	return flow U	جریان برگشت
	return pipe U	لوله برگشت
	returnable U	قابل برگشت
	retrocedent U	برگشت کننده
	retrocessive U	برگشت کننده
	reverses of fortune U	برگشت روزگار
	reversibility U	برگشت پذیری
	revocable U	قابل برگشت
	short return U	برگشت کوتاه
	track return U	مدار برگشت
	turn around time U	زمان برگشت
	turnaround documents U	اسناد برگشت
	turnaround documents U	مستندات برگشت
	turnaround form U	شکل برگشت
	return flight U	پرواز برگشت
	return wire U	سیم برگشت
	return conductor U	سیم برگشت
	irremeable U	برگشت نا پذیر
	irreversibility U	برگشت ناپذیری
	irrevocability U	برگشت ناپذیری
	irriversible U	برگشت ناپذیر
	nonlinear regression U	برگشت غیرخطی
	payback period U	دوره برگشت
	reapparition U	برگشت عود
	recurrence interval U	زمان برگشت
	return perion U	زمان برگشت
	regression analysis U	تحلیل برگشت
	regression coefficient U	ضریب برگشت
	regression equation U	معادله برگشت
	regression time U	زمان برگشت
	rematch U	مسابقه برگشت
	turnaround time U	زمان برگشت
	repercussion U	انعکاس برگشت
	return cargo U	محموله برگشت
	retrograde U	برگشت دهنده
	back U	درعقب برگشت
	rebounding U	ضربه برگشت
	rebounded U	ضربه برگشت
	rebound U	ضربه برگشت
	rebounds U	ضربه برگشت
	turns U	برگشت شناگر
	turn U	برگشت شناگر
	turning points U	نقطه برگشت
	turning point U	نقطه برگشت
	re- U	برگشت دادن
	backs U	درعقب برگشت
	irreversible U	برگشت ناپذیر
	retrogressing U	پس رفتن برگشت
	irrevocable U	غیرقابل برگشت
	reverberations U	برگشت امواج
	retrogress U	پس رفتن برگشت
	retrogressed U	پس رفتن برگشت
	reversible U	برگشت پذیر
	irrevocably U	بطور بی برگشت
	retrogresses U	پس رفتن برگشت
	regressive U	برگشت کننده
	flashbacks U	برگشت شعله
	re U	برگشت دادن
	flashback U	برگشت شعله
	reverberation U	برگشت امواج
	renewable energy U	انرژی برگشت پذیر
	reversibility principle U	اصل برگشت پذیری
	echoed U	برگشت امواج رادار
	step backwards U	برگشت [به حالت کم توسعه]
	payback period U	دوره برگشت سرمایه
	plotter repeatability U	قابلیت برگشت رسام
	ratchet effect U	اثر برگشت ناپذیر
	reverberations U	برگشت دادن امواج
	regression U	برگشت [به حالت کم توسعه]
	reverberation U	برگشت دادن امواج
	return ticket U	بلیط رفت و برگشت
	He came back with his tail between his legs. U	دست از پ؟ درازتر برگشت
	revocable credit U	اعتبار قابل برگشت
	revocable letter of credit U	اعتبار قابل برگشت
	backstroke U	برگشت عقب زنی
	throw back U	برگشت به خصال نیاکان
	total reflux head U	سر تقطیر برگشت کامل
	turnaround cycle U	مدت رفت و برگشت
	recovery U	برگشت به حالت اولیه
	echo U	برگشت امواج رادار
	echoes U	برگشت امواج رادار
	echoing U	برگشت امواج رادار
	trips U	رفت یا برگشت فنر
	tripped U	رفت یا برگشت فنر
	recoveries U	برگشت به حالت اولیه
	trip U	رفت یا برگشت فنر
	regurgitation U	برگشت خون استفراع
	day return U	بلیط رفتو برگشت
	regress U	برگشت [به حالت کم توسعه]
	irreversible process U	فرایند برگشت ناپذیر
	cycle time U	زمان رفت و برگشت
	lapse U	برگشت انحراف موقت
	irreversible steels U	فولادهای برگشت ناپذیر
	irreversible reaction U	واکنش برگشت ناپذیر
	drawback U	برگشت حقوق گمرکی
	drawbacks U	برگشت حقوق گمرکی
	back stroke U	ضربه برگشت پیستون
	introversion U	برگشت بسوی درون
	flip turn U	برگشت انتهای استخر
	regressing U	پس رفت کردن برگشت
	impedance feedback U	پیوست برگشت امپدانس
	regress U	پس رفت کردن برگشت
	regressed U	پس رفت کردن برگشت
	grid return U	سیم برگشت شبکه
	high inverse voltage rectifier U	یکسوکننده با برگشت قوی
	atavism U	برگشت بخوی نیاکان
	regresses U	پس رفت کردن برگشت
	lapsing U	برگشت انحراف موقت
	deceleration U	فرایند برگشت پذیر
	nonreimbursable U	غیر قابل برگشت
	microscopic reversibility U	برگشت پذیری میکروسکوپی
	reverts U	برگشت به وضعیت طبیعی
	reverting U	برگشت به وضعیت طبیعی
	inbound U	برگشت توپ به زمین
	reverted U	برگشت به وضعیت طبیعی
	lapses U	برگشت انحراف موقت
	capital recovery factor U	ضریب برگشت سرمایه
	magnetic yoke U	سیم برگشت مغناطیسی
	revert U	برگشت به وضعیت طبیعی
	review U	مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
	confirmed irrevocable letter to credit U	اعتبار غیرقابل برگشت تاییدشده
	retrograde hand U	عقربه برگشت دهنده [ساعت ...]
	reviewing U	مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
	reviews U	مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
	step jump U	پرش و برگشت روی همان پا
	reviewed U	مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
	course U	مسیر رفت و برگشت مسافت
	irrevocable letter of credit U	اعتبار اسنادی غیرقابل برگشت
	heredity U	تمایل برگشت باصل توارث
	round trips U	سفر رفت و برگشت سفردوسره