Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
parlance
U
مکالمه
palaver
U
مکالمه
colloquium
U
مکالمه
colloquia
U
مکالمه
parle
U
مکالمه
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
sign languages
U
مکالمه با اشاره
crosstalk
U
مکالمه متقابل
parley
U
مکالمه کردن
frequency of calls
U
تراکم مکالمه
parleyed
U
مکالمه کردن
parleying
U
مکالمه کردن
parleys
U
مکالمه کردن
conversation
U
مکالمه محاوره
sign language
U
مکالمه با اشاره
dialogist
U
مکالمه نویس
conversations
U
مکالمه محاوره
through call
U
مکالمه مستقیم
telephone conversation
U
مکالمه تلفنی
radiotelephony
U
مکالمه با بی سیم
duplex telephony
U
مکالمه تلفنی دو طرفه
chargeable call
U
مکالمه قابل پرداخت
telephone modal distance
U
مسافت مکالمه تلفنی
international call
U
مکالمه بین المللی
radio dicipline
U
انضباط مکالمه بی سیم
radiotelephony
U
مکالمه رادیو تلفنی
push to talk
U
کلید مکالمه تلفنی
trunk calls
U
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk call
U
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
fixed time call
U
مکالمه در زمان معین و ثابت
speaking tube
U
لوله مخصوص مکالمه بین دواتاق
ring off
U
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
uncommunicative
U
بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
I'm putting you through now.
U
شما را الان وصل میکنم.
[در مکالمه تلفنی]
procedure word
U
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
duplex operation
U
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
interphone
U
سیستم تلفن یا مکالمه داخلی یک جنگ افزار
interrogator responder
U
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
auxiliary
U
اضطراری
involuntary
U
اضطراری
compulsive
U
اضطراری
emergency
U
اضطراری
auxiliaries
U
اضطراری
emergencies
U
اضطراری
coactive
U
اضطراری
Their eyes met.
U
آنها به هم زل زدند.
[همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
dialectic
U
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
maydays
U
پیام اضطراری
insurance stockage
U
ذخیره اضطراری
ditching
U
فرود اضطراری
emergency works
U
کارهای اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اضطراری
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
emergency switch
U
کلید اضطراری
emergency station
U
محل اضطراری
emergency valve
U
شیر اضطراری
missed approach
U
فرود اضطراری
mayday
U
پیام اضطراری
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
emergency maintenance
U
نگهداشت اضطراری
emergency exit
U
در خروج اضطراری
standby battery
U
باتری اضطراری
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
emergency brake
U
ترمز اضطراری
emergency measure
U
سنجش اضطراری
emergency burial
U
تدفین اضطراری
emergency cartridge
U
کارتریج اضطراری
emergency conditions
U
شرایط اضطراری
emergency exit
U
خروج اضطراری
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
emergency lamp
U
لامپ اضطراری
emergency antenna
U
انتن اضطراری
emergency air
U
هوای اضطراری
emergency risk
U
ریسک اضطراری
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
emergency ration
U
جیره اضطراری
emergency push button
U
تکمه اضطراری
emergency priority
U
تقدم اضطراری
bingo field
U
فرودگاه اضطراری
emergency fund
U
وجوه اضطراری
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
emergency
U
فوق العاده اضطراری
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
emergencies
U
فوق العاده اضطراری
landing mat
U
باند فرود اضطراری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
air defense emergency
U
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency admission
U
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
ditching
U
فرود اضطراری هواپیما روی اب
autorotation
U
روش فرود اضطراری هلیکوپتر
fall back
U
سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
to declare a state of emergency
U
اعلان کردن حالت اضطراری
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
scuttled
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escapes
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttling
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escape
U
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttles
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttle
U
غرق کردن اضطراری ناو هبله
to call 911
[American English]
U
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
field expedient
U
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
Emergeny exit .
U
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
squawk may day
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
intermediate contingency
U
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
presidential call
U
فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
urgency
U
فوتی بودن اضطراری بودن
emergency cryptosystem
U
سیستم رمز اضطراری سیستم رمز مخصوص موارداضطراری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com