Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
circuit family
U
خانواده مداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rule the roost
<idiom>
U
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
short circuit
U
کوته مداری
connection diagram
U
دیاگرام مداری
preorbital
U
پیش مداری
zonary
U
مداری ناحیهای
orbital velocity
U
سرعت مداری
zonal
U
مداری ناحیهای
circuit diagram
U
دیاگرام مداری
orbital period
U
تناوب مداری
orbital element
U
عناصر مداری
diplomatize
U
سیاست مداری کردن
circuit switching
U
راه گزینی مداری
swinging cross
U
کوته مداری وزشی
series
U
مداری که قط عات آن با هم سری هستند
edge
U
فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edges
U
فرایند یا مداری که با تغییر سطح
blind circuit
U
مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
uart
U
مداری که از UART برای تبدل نوع داده
gating circuit
U
مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
balun
U
مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
circuits
U
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
U
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
cloning
U
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
clone
U
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
cloned
U
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
clones
U
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
invisible
U
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
nmos
U
مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS
mux
U
مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
clock
U
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
n channel mos
U
مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
unpopulated board
U
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
read
U
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
multiplexor
U
مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
reads
U
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
squeezer
U
فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
crowbars
U
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
crowbar
U
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
clocks
U
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
interface
U
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
differentiating cicuit
U
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
interfaces
U
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
monitors
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
ACIA
U
مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد داده سری را با استفاده از دستیابی غیرهمگام ارسال و دریافت کند
converter
U
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
dip
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
convertor
U
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
dips
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
asynchronous
U
مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
clocks
U
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock
U
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
wife
U
خانواده
clan
U
خانواده
gens
U
خانواده
ilk
U
خانواده
clans
U
خانواده
menage
U
خانواده
families
U
خانواده
household
U
خانواده
households
U
خانواده
family
U
خانواده
microchip
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchips
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit
U
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
citrus
U
خانواده مرکبات
culicidae
U
خانواده پشه
family budget
U
بودجه خانواده
ecomania
U
بیزاری از خانواده
clansman
U
عضو خانواده
clannishness
U
خانواده پرستی
culex
U
خانواده پشه
crustaceous
U
خانواده خرچنگ
computer family
U
خانواده کامپیوتر
crustacea
U
خانواده خرچنگ
cruciferae
U
خانواده چلیپاییان
conjugal family
U
خانواده زن و شوهری
consanguine family
U
خانواده هم خون
extended family
U
خانواده گسترده
patriarchate
U
ریاست خانواده
patronymic family
U
خانواده پدرنامی
penates
U
خدایان خانواده
schizogenic family
U
خانواده اسکیزوفرنی زا
sheik
U
رئیس خانواده
sheikhs
U
رئیس خانواده
the girls
U
دخترهای یک خانواده
to maintain one's family
U
خانواده خود را
turnicidae
U
خانواده بلدرچین
type font
U
خانواده حروف
zinnia
U
خانواده گل اهاری
turnix
U
خانواده بلدرچین
mustelidea
U
خانواده سمور
motorola 000 family
U
خانواده موتورولا
family expenditure
U
هزینه خانواده
family law
U
حقوق خانواده
family of computers
U
خانواده کامپیوترها
family structure
U
ساخت خانواده
family therapy
U
خانواده درمانی
font family
U
خانواده فونت
gas family
U
خانواده گاز
goodman
U
بزرگ خانواده
home visit
U
بازدید خانواده
lanthanide series
U
خانواده لانتانیدها
matronymic family
U
خانواده مادرنامی
member of a family
U
عضو خانواده
subfamily
U
خانواده فرعی
broken home
U
خانواده گسیخته
bring home the bacon
<idiom>
U
نانآور خانواده
nation
U
خانواده طایفه
patriarch
U
رئیس خانواده
sheikh
U
رئیس خانواده
patriarchs
U
رئیس خانواده
crustaceans
U
خانواده خرچنگ
strips
U
موسس خانواده
familial
U
مربوط به خانواده
paterfamilias
U
بزرگ خانواده
sheiks
U
رئیس خانواده
nuclear family
U
خانواده هستهای
broken homes
U
خانواده گسیخته
horseflesh
U
خانواده اسب
nuclear families
U
خانواده هستهای
nations
U
خانواده طایفه
family doctors
U
پزشک خانواده
crustacean
U
خانواده خرچنگ
actinide series
U
خانواده اکتینیدها
apiaceae
U
خانواده چتریان
royalties
U
از خانواده سلطنتی
matriarch
U
رئیسه خانواده
arachnida
U
خانواده کارتنه
batrachia
U
خانواده غوکان
matriarchs
U
رئیسه خانواده
accipitres
U
خانواده لاشخوران
family planning
U
تنظیم خانواده
family doctor
U
پزشک خانواده
paterfamilias
U
سالار خانواده
royalty
U
از خانواده سلطنتی
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
lady beetle
U
سوسک خانواده Coccinellidae
lobelia
U
خانواده گیاهان لوبلیا
lady bird
U
سوسک خانواده Coccinellidae
saltbush
U
خانواده گیاهان قازایاغی
to return to the fold
[family]
U
به خانواده خود برگشتن
salicaceous
U
وابسته به خانواده بید
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
napoleonic
U
وابسته به خانواده ناپلئون
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
cetaceous
U
وابسته به خانواده بال
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
mangroves
U
خانواده شاه پسند
family man
U
مرد خانواده - دوست
acalephe
U
خانواده گزنه دریایی
acarina
U
خانواده کرم جرب
family men
U
مرد خانواده - دوست
apiaceous
U
وابسته به خانواده چتریان
He left his family in Europe .
U
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
mangrove
U
خانواده شاه پسند
wear the pants in a family
<idiom>
U
رئیس خانواده بودن
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
cycas
U
گیاه از خانواده سیکاس
ganoidei
U
خانواده سگ ماهی مینافلسان
viverrine
U
خانواده گربه زباد
patriarchs
U
رئیس خانواده یا طایفه
urticaceous
U
وابسته به خانواده گزنه
family planning programs
U
برنامههای تنظیم خانواده
family size
U
تعداد افراد خانواده
patriarch
U
رئیس خانواده یا طایفه
canine
U
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
port
U
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
pteridophyta
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
santalaceous
U
وابسته به تیره یا خانواده صندل
A curse has been laid on the family .
U
خانواده لعنت شده یی است
styloipodium
U
ته خامه گیاهان خانواده هویج
pteridophyte
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
to provide for one's family
U
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
gadoid
U
وابسته به خانواده ماهی روغن
clannishly
U
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
leguminous
U
وابسته به خانواده پروانه اسایان
convolvulaceous
U
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
cimex
U
سرخک خانواده ساس وسرخک
crocodilian
U
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
wheatstone bridge
U
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
clamper
U
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
ferula
U
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
koala
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas
U
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Generosity runs in the family.
U
سخاوت دراین خانواده ارثی است
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
U
مادر بزرگمان مرد خانواده است
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com