English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The house burned down . U خانه سوخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
fueled U سوخت
gasoline U سوخت
catabolism U سوخت
stoker U سوخت
fuels U سوخت
fuelling U سوخت
fuelled U سوخت
power fuel U سوخت
firing U سوخت
propellants U سوخت
burner frame U سوخت
propellant U سوخت
fuel U سوخت
dissimilation U سوخت
combustion U سوخت
tankers U مخزن سوخت
metabolical U سوخت وسازی
metabolism U سوخت وساز
firemen U سوخت انداز
metabolism U سوخت و ساز
liquid propellant U سوخت مایع
metabolisms U سوخت و ساز
oil firing U سوخت روغنی
motor fule U سوخت موتوری
burner U سوخت پاش
refuelling U سوخت گیری
burners U سوخت پاش
fireman U سوخت گیر
feed tank U مخزن سوخت
atomisers U سوخت افشان
firer U سوخت انداز
atomisers U سوخت پاش
atomizer U سوخت افشان
fire teazer U سوخت انداز
atomizer U سوخت پاش
atomizers U سوخت افشان
domestic fuel U سوخت خانگی
atomizers U سوخت پاش
liquid fuel U سوخت مایع
fuel air pump U بوستر سوخت
fuel meter U سوخت سنج
stoke U سوخت ریختن در
stoked U سوخت ریختن در
fireman U سوخت انداز
stokes U سوخت ریختن در
stoking U سوخت ریختن در
refuel U سوخت گیری
fuel pump U پمپ سوخت
fuel storage U انبار سوخت
fuel tank U مخزن سوخت
fuel tap U شیر سوخت
fule injection U تزریق سوخت
fule pump U پمپ سوخت
fule pump U تلمبه سوخت
fuel manifold U چندراهی سوخت
fuel injection U سوخت رسانی
ion burn U یون سوخت
fuel consumption U مصرف سوخت
refuelled U سوخت گیری
fuel economy U اقتصاد سوخت
firemen U سوخت گیر
fuel engineering U مهندسی سوخت
fuel filter U صافی سوخت
fuel gas U سوخت گازی
refueling U سوخت گیری
refueled U سوخت گیری
fuel grade U درجه سوخت
metabolisms U سوخت وساز
it excited my pity U دلم سوخت
gas fuel U سوخت گازی
choke U دریچه سوخت
jet U سوخت پاش
fuelling U سوخت دادن
fuelling U سوخت موتور
fueling U سوخت گیری
aviation fuel U سوخت هواپیما
tank U ماشین سوخت
avgas U سوخت طیاره
fuels U سوخت دادن
fuels U سوخت موتور
metabolic U سوخت و سازی
carburator U سوخت رسان
raw fuel U سوخت خام
stoker U سوخت انداز
bulk petroleum U سوخت مخزنی
chokes U دریچه سوخت
fuel U سوخت دادن
fuel U سوخت موتور
fueled U سوخت دادن
fueled U سوخت موتور
choked U دریچه سوخت
fuelled U سوخت دادن
fuelled U سوخت موتور
jetting U سوخت پاش
chemical fuel U سوخت شیمیایی
jetted U سوخت پاش
solid propellant U سوخت جامد
rocket fuel U سوخت موشک
thickened fuel U سوخت جامد
tanker U مخزن سوخت
octane U سوخت ماشینی
feeders U سوخت رسان
feeder U سوخت رسان
fossil fuels U سوخت سنگوارهای
solid fuel U سوخت جامد
colloidal propeller U سوخت کلوئیدی
rocket fuel U سوخت راکت
fossil fuel U سوخت سنگوارهای
refuels U سوخت گیری
jets U سوخت پاش
fuel supply line U لوله سوخت رسانی
feed pump U پمپ سوخت رسانی
What can't be cured must be endured. <idiom> U باید سوخت و ساخت.
to mend the fire U سوخت به اتش رساندن
fuel supply pump U پمپ سوخت رسانی
fuel reserve tank U مخزن ذخیره سوخت
thickened fuel U سوخت تغلیظ شده
i felt sorry for him U دلم برایش سوخت
fuel U سوخت گیری کردن
breeder rocket U راکت سوخت ساز
fuel tank vent U هواکش تانک سوخت
air/fuel ratio U نسبت هوا به سوخت
fuel endurance U میزان تکافوی سوخت
One must suffer in silence. U باید سوخت وساخت
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
Her face was sun-burnt. U صورتش درآفتاب سوخت
fuel endurance U قدرت پایداری سوخت
feeder vessel U کشتی سوخت رسان
baf U ضریب تعدیل سوخت
basal metabolism U سوخت و ساز پایه
unusable fuel U سوخت غیرقابل استفاده
firing U عمل سوخت دادن
fuel oil mixture U مخلوط روغن و سوخت
fuel control unit U واحد کنترل سوخت
powdered coal firing U سوخت خاک ذغال
throttling U دستگاه کنترل سوخت
natural gas firing U سوخت گاز طبیعی
refuelled U سوخت گیری کردن
stokehold U محل سوخت ریزی
metabolic reaction U واکنش سوخت و سازی
stoker U متصدی سوخت کوره
liquid rocket U راکت سوخت مایع
fuels U سوخت گیری کردن
liquid propellant U سوخت مایع موشک
refuelled U تجدید سوخت کردن
spray carburetor U کاربراتور سوخت پاش
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
refuelling U تجدید سوخت کردن
refuels U تجدید سوخت کردن
peptized fuel U سوخت تغلیظ شده
overfeed U زیاد سوخت رساندن به
regenerative gas firing U سوخت گازی رژنراتیو
refuels U سوخت گیری کردن
throttle U دستگاه کنترل سوخت
throttled U دستگاه کنترل سوخت
throttles U دستگاه کنترل سوخت
specific fuel consumption U مصرف سوخت ویژه
refueling U سوخت گیری کردن
fuelling U سوخت گیری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com