Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
country seat
U
خانهی بزرگ روستایی
country seats
U
خانهی بزرگ روستایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dog-house
U
خانهی سگ
country seats
U
خانهی اربابی
country seat
U
خانهی اربابی
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
ruralist
U
روستایی
cottagers
U
روستایی
cottager
U
روستایی
hawbuck
U
روستایی کم رو
peasants
U
روستایی
peasant
U
روستایی
tao
U
روستایی
Ferme ornee
U
[روستایی]
boors
U
روستایی
churl
U
روستایی
boor
U
روستایی
muzhik or moujik
U
روستایی
rural
U
روستایی
loblolly
U
روستایی
yokels
U
روستایی
yokel
U
روستایی
villagers
U
روستایی
agrestic
U
روستایی
villager
U
روستایی
russetting
U
روستایی
russeting
U
روستایی
rustic
U
روستایی
clodhoppers
U
روستایی
clodhopper
U
روستایی
bucolic
U
روستایی
plough boy
U
جوانک روستایی
cottage industries
U
صنعت روستایی
predial or prae
U
کشتی روستایی
cottage industry
U
صنعت روستایی
isolated electric plant
U
نیروگاه روستایی
hobnail
U
دهاتی روستایی
cottage
U
خانه روستایی
puli
U
سگ روستایی مجارستانی
rurality
U
زندگی روستایی
diamond-faced
U
روستایی سازی
hoyden
U
روستایی بی تربیت
ruralize
U
روستایی شدن
russet
U
روستایی ضخیم
municipal road
U
راه روستایی
swain
U
جوان روستایی
villatic
U
روستایی دهاتی
gammer
U
پیر زن روستایی
musette
U
یکجوررقص روستایی
cottages
U
خانه روستایی
rustic manners
U
اطوار روستایی یا ناهنجار
ruralization
U
ایجاد زندگی روستایی
bumpkin
U
روستایی نادان یا کودن
georgic
U
وابسته به کشاورزی روستایی
vertical loom
U
دار روستایی
[قالی]
hawbuck
U
روستایی بیدست وپا
countryfied
U
روستایی روستا صفت
bumpkins
U
روستایی نادان یا کودن
countrified
U
روستایی روستا صفت
pastoralism
U
سبک شعر روستایی
peasntry
U
حالت یا خوی روستایی
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
gaffer
U
پیر مرد روستایی
cot
U
کلبه روستایی
[حقیر]
gaffers
U
پیر مرد روستایی
idylls
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idyll
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idyl
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
a rural backwater
U
محل روستایی عقب افتاده
idyl
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idylls
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idyll
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
granges
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
grange
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
kern
U
پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
cottar
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cotter
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
jacquerie
U
شورش و قیام روستاییان طبقه روستایی
cottier
U
روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion.
U
آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
headmen
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
massively
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
headman
U
بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
vasty
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
smallest
U
بزرگ نه
smaller
U
بزرگ نه
king size
U
بزرگ
macro
U
بزرگ
small
U
بزرگ نه
large sized a
U
بزرگ
stour
U
بزرگ
big
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
mightier
U
بزرگ
dignified
U
بزرگ
majuscular
U
بزرگ
adult
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
majestic
U
بزرگ
greatest
U
بزرگ
great-
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
great
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
magacephalic
U
بزرگ سر
gate
U
در بزرگ
majuscule
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
gates
U
در بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
spankings
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
bigger
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
bulkier
U
بزرگ
eminent
U
بزرگ
massive
U
بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
graves
U
بزرگ
propylon
U
در بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
large
U
بزرگ
larger
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
nonus
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
swingeing
U
بزرگ
wallopings
U
بزرگ
grave
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
high
U
بزرگ
highest
U
بزرگ
highs
U
بزرگ
major
U
بزرگ
majored
U
بزرگ
majoring
U
بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
walloping
U
بزرگ
grosser
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
decuman
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
extras
U
بزرگ
jumbos
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
megapod
U
بزرگ پا
vast
U
بزرگ
extensive
U
بزرگ
egregious
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
grossest
U
بزرگ
maximizes
U
بزرگ کردن
maximized
U
بزرگ کردن
major epilepsy
U
صرع بزرگ
maximizing
U
بزرگ کردن
bollard
U
موت بزرگ
magnifier
U
بزرگ ساز
pantoscopic
U
بزرگ نما
main frame
U
کامپیوتر بزرگ
bonfires
U
اتش بزرگ
swell
U
بزرگ شدن
major cycle
U
بزرگ چرخه
grandmothers
U
مادر بزرگ
maximize
U
بزرگ کردن
dilate
U
بزرگ کردن
dilates
U
بزرگ کردن
macrography
U
بزرگ نگاری
maximised
U
بزرگ کردن
oxeye
U
چشم بزرگ
maximises
U
بزرگ کردن
magnifcation
U
بزرگ سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com