English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
as hush as death U خاموش چون مردگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
the deceased U مردگان
lemures U مردگان
the departed U مردگان
from the dead U ازمیان مردگان
ye living and the dead U زندگان و مردگان
columbarium U دخمه مردگان
the lower regions U جهان مردگان
charnel-house U [انبار استخوان مردگان]
charnel house U مردگان راتوده می کنند
columbarium U جای نگهداری خاکستر مردگان
the lower world U جهان مردگان عالم اسوات
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
necrological U وابسته به صورت یا شرح حال مردگان
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
the dead lie in state U مردگان د رانظار مردم واقع شده اند
necromantic U وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
chantry U پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند
trench burial U دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
hist U خاموش
soundless U خاموش
quiescent U خاموش
extinguished U خاموش
whist U خاموش
on/off U خاموش
uncommunicative U خاموش
on/off light U خاموش
silent U خاموش
on-off button U خاموش
mumchance U خاموش
off U خاموش
h! U خاموش
extinguish U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
inactive status U خط مشی خاموش
turn-offs U خاموش کردن
inextinguishable U خاموش نشدنی
turn-off U خاموش کردن
keep still U خاموش باش
go out U خاموش شدن
glumpy U خاموش وکدر
turn off U خاموش کردن
dry up U خاموش شدن
dout U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
silencer U خاموش کننده
silencers U خاموش کننده
silence U خاموش شدن
silenced U خاموش شدن
extinguisher U خاموش کننده
silencing U خاموش شدن
extinctive U خاموش کننده
extinguishable U خاموش کردنی
smothers U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
silences U خاموش شدن
suffocating U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
tacit U مقدر خاموش
quiet U ساکن خاموش
quietest U ساکن خاموش
to burn out U خاموش شدن
tight mouthed U کم حرف خاموش
quenching U خاموش کردن
reserved U خاموش کم حرف
tight lipped U کم حرف خاموش
tight-lipped U کم حرف خاموش
out U خاموش کردن
to dry up U خاموش شدن
to hold one's tongue U خاموش شدن
he did not open his lips U خاموش ماند
turn out <idiom> U خاموش کردن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
to switch off U خاموش کردن
to stand mute U خاموش ماندن
to snuff out U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
to keep silence U خاموش بودن
to keep silence U خاموش شدن
out U دستگاه خاموش
out- U خاموش کردن
stillest U خاموش ساکت
quenchless U خاموش نشدنی
stills U خاموش ساکت
quaker's meeting U انجمن خاموش
spark arrester U جرقه خاموش کن
extinction U خاموش سازی
put out U خاموش کردن
snuff U خاموش شدن
stiller U خاموش ساکت
out- U دستگاه خاموش
outed U خاموش کردن
outed U دستگاه خاموش
taciturn U کم سخن خاموش
still U خاموش ساکت
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
silencing U خاموش اتش قطع
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
to laugh down U با خنده خاموش کردن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
at pause U مکث کنان خاموش
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
fight the fire U اتش خاموش کردن
turn off U خاموش کردن یاشدن
quenches U خاموش کردن ترساندن
quenched U خاموش کردن ترساندن
powers U خاموش کردن یک وسیله
quench U خاموش کردن ترساندن
snub U سربالا خاموش کردن
snuff U خاموش سازی یافوت پف
power U خاموش کردن یک وسیله
snuff U بافوت خاموش کردن
mum U سکوت شخص خاموش
mums U سکوت شخص خاموش
powering U خاموش کردن یک وسیله
powered U خاموش کردن یک وسیله
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
extinct U منسوخه خاموش شده
snubbed U سربالا خاموش کردن
silences U خاموش اتش قطع
silenced U خاموش اتش قطع
silence U خاموش اتش قطع
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
snubbing U سربالا خاموش کردن
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
snubs U سربالا خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
power down U قطع برق خاموش کردن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
still U ساکت کردن خاموش شدن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle U یاد شده را خاموش کنید
blink U روشن خاموش شدن چراغها
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
the fire is dying U آتش در حال خاموش شدن است
windmills U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
windmill U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
flashed U شدت حرف که روشن و خاموش شود
mump U خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
flashes U شدت حرف که روشن و خاموش شود
magnetic blow out circuit breaker U کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
foam type fire extinguisher U دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
zero U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com