Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to die out away off
U
خاموش شدن پژمردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to miff off
U
پژمردن
fade
U
پژمردن
fades
U
پژمردن
blight
U
پژمردن
blighting
U
پژمردن
blights
U
پژمردن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
off
U
خاموش
hist
U
خاموش
uncommunicative
U
خاموش
h!
U
خاموش
quiescent
U
خاموش
whist
U
خاموش
extinguished
U
خاموش
soundless
U
خاموش
mumchance
U
خاموش
silent
U
خاموش
on/off
U
خاموش
on/off light
U
خاموش
on-off button
U
خاموش
silenced
U
خاموش شدن
silencer
U
خاموش کننده
turn off
U
خاموش کردن
extinction
U
خاموش سازی
dout
U
خاموش کردن
turn-off
U
خاموش کردن
inactive status
U
خط مشی خاموش
dry up
U
خاموش شدن
silencers
U
خاموش کننده
extinguishable
U
خاموش کردنی
glumpy
U
خاموش وکدر
go out
U
خاموش شدن
taciturn
U
کم سخن خاموش
extinguish
U
خاموش کردن
he did not open his lips
U
خاموش ماند
snuff
U
خاموش شدن
stills
U
خاموش ساکت
silences
U
خاموش شدن
suffocating
U
خاموش کردن
suffocates
U
خاموش کردن
extinguishes
U
خاموش کردن
suffocated
U
خاموش کردن
suffocate
U
خاموش کردن
hush
U
خاموش کردن
silencing
U
خاموش شدن
turn-offs
U
خاموش کردن
extinguishing
U
خاموش کردن
extinguisher
U
خاموش کننده
smothers
U
خاموش کردن
smothering
U
خاموش کردن
smothered
U
خاموش کردن
tacit
U
مقدر خاموش
smother
U
خاموش کردن
inextinguishable
U
خاموش نشدنی
to burn out
U
خاموش شدن
tight mouthed
U
کم حرف خاموش
quiet
U
ساکن خاموش
quietest
U
ساکن خاموش
spark arrester
U
جرقه خاموش کن
to snuff out
U
خاموش کردن
quenchless
U
خاموش نشدنی
quaker's meeting
U
انجمن خاموش
extinctive
U
خاموش کننده
to dry up
U
خاموش شدن
to hold one's tongue
U
خاموش شدن
turn out
<idiom>
U
خاموش کردن
Quiet!silence!
U
خاموش ( ساکت ) !
to switch off
U
خاموش کردن
to stand mute
U
خاموش ماندن
to put out
U
خاموش کردن
to keep silence
U
خاموش بودن
to keep silence
U
خاموش شدن
put out
U
خاموش کردن
tight lipped
U
کم حرف خاموش
out
U
خاموش کردن
out
U
دستگاه خاموش
out-
U
خاموش کردن
out-
U
دستگاه خاموش
outed
U
خاموش کردن
outed
U
دستگاه خاموش
still
U
خاموش ساکت
keep still
U
خاموش باش
silence
U
خاموش شدن
stiller
U
خاموش ساکت
tight-lipped
U
کم حرف خاموش
quenching
U
خاموش کردن
stillest
U
خاموش ساکت
reserved
U
خاموش کم حرف
silencing
U
خاموش اتش قطع
fire extinguishers
U
خاموش کننده اتش
to shut down a reactor
U
راکتوری را خاموش کردن
fire extinguisher
U
خاموش کننده اتش
silenced
U
خاموش اتش قطع
to smother a flame
U
شعله ای را خاموش کردن
silences
U
خاموش اتش قطع
turn off
<idiom>
U
بستن ،خاموش کردن
inextinguishably
U
بطور خاموش نشدنی
magnetic blow out
U
خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with
U
با خاموش کننده مغناطیسی
lightning protection
U
با خاموش کننده مغناطیسی
fight the fire
U
اتش خاموش کردن
fire engines
U
تلمبه اتش خاموش کن
fire engine
U
تلمبه اتش خاموش کن
at pause
U
مکث کنان خاموش
to blow out alamp
U
خاموش کردن چراغ
his hope was snuffed out
U
چراغ امیدش خاموش شد
to laugh down
U
با خنده خاموش کردن
to talk down
U
خاموش یاساکت کردن
turn out
U
باکلید خاموش کردن
To extinguish a fire.
U
آتش را خاموش کردن
To dye ones hair.
U
موها را خاموش کردن
as hush as death
U
خاموش چون مردگان
silence
U
خاموش اتش قطع
extinct
U
منسوخه خاموش شده
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
powering
U
خاموش کردن یک وسیله
powered
U
خاموش کردن یک وسیله
snubbed
U
سربالا خاموش کردن
turn-offs
U
خاموش کردن یاشدن
mums
U
سکوت شخص خاموش
turn-off
U
خاموش کردن یاشدن
turn off
U
خاموش کردن یاشدن
snuff
U
خاموش سازی یافوت پف
snuff
U
بافوت خاموش کردن
mum
U
سکوت شخص خاموش
power
U
خاموش کردن یک وسیله
snub
U
سربالا خاموش کردن
stifle
U
خاموش کردن فرونشاندن
snubbing
U
سربالا خاموش کردن
stifles
U
خاموش کردن فرونشاندن
snubs
U
سربالا خاموش کردن
stifled
U
خاموش کردن فرونشاندن
quenched
U
خاموش کردن ترساندن
quenches
U
خاموش کردن ترساندن
quench
U
خاموش کردن ترساندن
i pause for a reply
U
خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
radar silence
U
خاموش کردن موقتی رادارها
light line
U
خط خاموش کردن چراغ خودروها
beacon off
U
رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
stills
U
ساکت کردن خاموش شدن
inextinct
U
از بین نرفته خاموش نشده
magnetic blow out arrester
U
برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
to snuff out
U
در نتیجه گل گیری خاموش کردن
power down
U
قطع برق خاموش کردن
still
U
ساکت کردن خاموش شدن
stiller
U
ساکت کردن خاموش شدن
stanch
U
خاموش کردن ساکت شدن
stillest
U
ساکت کردن خاموش شدن
to lie low
U
در باب کارخود خاموش بودن
wordless
U
غیرقابل بیان با لغات خاموش
smoldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
blinks
U
روشن خاموش شدن چراغها
smouldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle
U
یاد شده را خاموش کنید
blinked
U
روشن خاموش شدن چراغها
blink
U
روشن خاموش شدن چراغها
smoulders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
Turn off the light before you leave.
U
پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
smolder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
flash
U
شدت حرف که روشن و خاموش شود
windmill
U
چرخش موتور خاموش توسط ملخ
the fire is dying
U
آتش در حال خاموش شدن است
windmills
U
چرخش موتور خاموش توسط ملخ
bistable
U
که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
mump
U
خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
magnetic blow out circuit breaker
U
کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
flashed
U
شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashes
U
شدت حرف که روشن و خاموش شود
powering
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
snuffer
U
وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
powered
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
foam type fire extinguisher
U
دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off
<idiom>
U
بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
to turn off
U
خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
zeros
U
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
quaker's meeting
U
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
zeroes
U
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zero
U
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to go out
U
خاموش شدن
[شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
The lights of the aircraft were blinking.
U
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
To squash someone .
U
تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
black out
U
قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
stop squawk
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com