Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basicity
U
خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acid base catalysis
U
خاصیت اسیدی- بازی
acid base behavior
U
خاصیت اسیدی- بازی
halomorphic
U
دارای املاح خنثی وقلیایی
to defend aggressively
U
در حالت تدافع بازی کردن
[ورزش]
to stonewall
U
در حالت تدافع بازی کردن
[ورزش]
pneumaticity
U
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism
U
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
essential
<adj.>
U
بنیانی
triatomic
U
سه بنیانی
quintessential
<adj.>
U
بنیانی
basic
U
بنیانی
basics
U
بنیانی
major
<adj.>
U
بنیانی
fundametal
U
بنیانی
trivalent
U
سه بنیانی
vital
<adj.>
U
بنیانی
substantive
[essential]
<adj.>
U
بنیانی
univalent
U
یک بنیانی
basic
U
تهی بنیانی
trivalency
U
ترکیب سه بنیانی
trivalence
U
ترکیب سه بنیانی
tetravalent
U
چهار بنیانی
polyvalence
U
چند بنیانی
polyvalent
U
چند بنیانی
basics
U
تهی بنیانی
polyvalency
U
چند بنیانی
multivalence
U
چند بنیانی
organic
U
بنیانی حیوانی
structural form
U
شکل بنیانی
heptad
U
هفت بنیانی
quinquevalent
U
پنج بنیانی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
base metal
U
فلزات بنیانی
quinquivalent
U
پنج بنیانی
structural equilibrium
U
تعادل بنیانی
base metals
U
فلزات بنیانی
silicon
U
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
benzidine
U
بنیانی بفرمول 2N21H21C
constructive total loss
U
صدمه کلی خسارت بنیانی
binary alloy
U
الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
sound absorption
U
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
navigate
U
خاصیت
quale
U
خاصیت
property
U
خاصیت
navigated
U
خاصیت
navigates
U
خاصیت
inefficacious
U
بی خاصیت
navigating
U
خاصیت
propertyless
U
بی خاصیت
virtue
U
خاصیت
neer do well or well
U
بی خاصیت
the five predicables
U
خاصیت
reflectiveness
U
خاصیت
affection
U
خاصیت
virtues
U
خاصیت
multivalent
U
دارای چندین قدر چندین بنیانی
chemism
U
خاصیت شیمیایی
steeliness
U
خاصیت فولادی
causality
U
خاصیت سببی
nature
U
نوع خاصیت
abnormality
U
خاصیت غیرطبیعی
gumminess
U
خاصیت صمغی
fluffiness
U
خاصیت کرکی
gauziness
U
خاصیت گارسی
absorption property
U
خاصیت جذب
mechanicalness
U
خاصیت مکانیکی
vitreosity
U
خاصیت شیشهای
non skid quality
U
خاصیت ضد لغزش
woodiness
U
خاصیت چوبی
recursivity
U
خاصیت بازگشت
powderiness
U
خاصیت گردی
unmake
U
از خاصیت انداختن
fattiness
U
خاصیت چربی
abnormalities
U
خاصیت غیرطبیعی
nutritiousness
U
خاصیت غذائی
the virtue of drugs
U
خاصیت داروها
pitchiness
U
خاصیت زفتی
extensive property
U
خاصیت مقداری
elasticity
U
خاصیت فنری
natures
U
نوع خاصیت
magnetism
U
خاصیت مغناطیسی
glassiness
U
خاصیت شیشهای
astingency
U
خاصیت قبض
milkiness
U
خاصیت شیری
nutritiveness
U
خاصیت غذایی
flakiness
U
خاصیت فلسی
mealiness
U
خاصیت اردی
ductility
U
خاصیت انگمی
quantification
U
تعیین خاصیت
paramorphism
U
خاصیت دگردیسی
mealness
U
خاصیت اردی
silkiness
U
خاصیت ابریشمی
deactivate
U
بی خاصیت کردن
impoverishing
U
بی خاصیت کردن
carnosity
U
خاصیت گوشتی
chalkiness
U
خاصیت تباشیری
deactivated
U
بی خاصیت کردن
alkalescence
U
خاصیت قلیایی
impoverish
U
بی خاصیت کردن
functions
U
خاصیت وجودی
functioned
U
خاصیت وجودی
function
U
خاصیت وجودی
adhesive property
U
خاصیت چسبندگی
impoverished
U
بی خاصیت کردن
fungosity
U
خاصیت قارچی
buoyancy
U
خاصیت شناوری
deactivating
U
بی خاصیت کردن
deactivates
U
بی خاصیت کردن
ductility
U
خاصیت کش امدن
impoverishes
U
بی خاصیت کردن
anti knock property
U
خاصیت ضدضربه
sponginess
U
خاصیت اسفنجی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
commutative law
U
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative property
U
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
soak up
<idiom>
U
خاصیت جنب کردنداشتن
low test
U
دارای خاصیت فراری
osmosis
U
خاصیت نفوذ وحلول
plasticity
U
خاصیت شکل افرینی
pulpiness
U
خاصیت خمیری یاگوشتی
diastatic
U
دارای خاصیت جوهربزاق
ductility
U
خاصیت فتیله شدن
curative
U
دارای خاصیت درمانی
sliminess
U
خاصیت گلی یا لجنی
capillarity
U
خاصیت موئی مویسانی
neer do well or well
U
ادم بی وجود یا بی خاصیت
gamic
U
دارای خاصیت جنسی
flexibility
U
خاصیت خمش پذیری
malleability
U
خاصیت چکش خواری
alkaline
U
دارای خاصیت قلیایی
geomagnetic
U
خاصیت مغناطیسی زمین
illusion of space
U
القاء خاصیت فضایی
tonus
U
خاصیت انقباض عضله
corkiness
U
خاصیت چوب پنبهای
impenetrableness
U
خاصیت عدم تداخل
corporeity
U
خاصیت جسمی یامادی
erotization
U
خاصیت شهوانی یافتن
heat treating property
U
خاصیت عملیات حرارتی
antidotal
U
دارای خاصیت پادزهری
asexual
U
فاقد خاصیت جنسی
sexed
U
دارای خاصیت جنسی
vitality
U
قدرت یا خاصیت حیاتی
prevenience
U
خاصیت جلوگیری کننده
ductility
U
خاصیت لوله شدن
agglomerative
U
دارای خاصیت تراکم
commutative rule
U
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
isogametic
U
دارای خاصیت هم گامیتی
diathermacy
U
خاصیت هدایت گرما
isogamous
U
دارای خاصیت هم گامیتی
springiness
U
خاصیت فنری ارتجاع
inductionless
U
بدون خاصیت القائی
elater
U
خاصیت انبساط و گسترش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com