Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unplug
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pinning
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
plugs
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugging
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
pin
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
plug
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
pinned
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
to brachiate
U
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
populates
U
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
populate
U
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
populating
U
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
hierarchical communications system
U
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
disbranch
U
بی شاخه کردن
To cut off a branch .
U
شاخه ای را قطع کردن
truncate
U
شاخه زدن ناقص کردن
truncated
U
شاخه زدن ناقص کردن
truncates
U
شاخه زدن ناقص کردن
truncating
U
شاخه زدن ناقص کردن
socket
سوکت
arborization
U
شاخه شاخه شدگی
forkedly
U
بطور شاخه شاخه
branch
U
شاخه شاخه شدن
branches
U
شاخه شاخه شدن
ramify
U
شاخه شاخه شدن
timber hitch
U
گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
fuse socket
سوکت فیوز
hardwired connection
U
می بجای ورودی و سوکت
spade socket
[سوکت بیلی شکل]
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
adapter
U
اجازه نصب در سوکت میدهد
probe socket
[سوکت پروب]
[الکرونیک و کامپیوتر]
plug
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
cords
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
cord
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
plugs
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
panels
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panel
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
port
U
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
inactivate
U
غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
communication
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
expulse
U
خارج کردن
phase out
U
خارج کردن
eject
U
خارج کردن
extraction
U
خارج کردن
ejected
U
خارج کردن
ejecting
U
خارج کردن
to rule out
U
خارج کردن
unship
U
خارج کردن
derails
U
از خط خارج کردن
discharge
U
خارج کردن
bring out
U
خارج کردن
ejects
U
خارج کردن
discharges
U
خارج کردن
derailing
U
از خط خارج کردن
derailed
U
از خط خارج کردن
derail
U
از خط خارج کردن
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
user
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
plug
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plugs
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plugging
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
users
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
swap out
U
مبادله کردن به خارج
write-off
U
از دفتر خارج کردن
write-offs
U
از دفتر خارج کردن
decivilize
U
از تمدن خارج کردن
ablate
U
بریدن و خارج کردن
to put out of court
U
از دستور خارج کردن
defecating
U
خارج کردن مدفوع
disarms
U
از ضامن خارج کردن
disarmed
U
از ضامن خارج کردن
disarm
U
از ضامن خارج کردن
phase out
U
به ترتیب خارج کردن
defecate
U
خارج کردن مدفوع
defecated
U
خارج کردن مدفوع
write off
U
از دفتر خارج کردن
defecates
U
خارج کردن مدفوع
to expel
[from]
U
بزور خارج کردن
[از]
lay on the table
U
از دستور خارج کردن
spewing
U
با فشار خارج کردن
tabling
U
از دستور خارج کردن
spewed
U
با فشار خارج کردن
table
U
از دستور خارج کردن
expectorate
U
ازشش خارج کردن
tables
U
از دستور خارج کردن
disseise
U
ازتصرف خارج کردن
tabled
U
از دستور خارج کردن
exfiltration
U
خارج کردن از میدان
spews
U
با فشار خارج کردن
spew
U
با فشار خارج کردن
din
U
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
expel
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expels
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
emancipating
U
از زیر سلطه خارج کردن
strike off the rolls
U
از صورت وکلا خارج کردن
emits
U
بیرون دادن خارج کردن
emitted
U
بیرون دادن خارج کردن
emancipates
U
از زیر سلطه خارج کردن
emancipated
U
از زیر سلطه خارج کردن
withdrawal
U
خارج کردن عقب کشیدن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
reeks
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeking
U
بخار ازدهان خارج کردن
evacuate
U
اخراج خارج کردن یا شدن
emitting
U
بیرون دادن خارج کردن
withdrawals
U
خارج کردن عقب کشیدن
emancipate
U
از زیر سلطه خارج کردن
to phase out something
U
به ترتیب خارج کردن چیزی
evacuating
U
اخراج خارج کردن یا شدن
reeked
U
بخار ازدهان خارج کردن
deconcentrate
U
از حالت تغلیظ خارج کردن
reek
U
بخار ازدهان خارج کردن
evacuated
U
اخراج خارج کردن یا شدن
uncouple
U
از حالت زوجی خارج کردن
evacuates
U
اخراج خارج کردن یا شدن
bail
U
عمل خارج کردن اب قایق
emit
U
بیرون دادن خارج کردن
polarized
U
ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
bifurcate
U
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
emitting
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
to play in or out
U
با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
emits
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
snake out
U
خارج کردن کالا از انبار ناو
breaks
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
break
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emitted
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
safing
U
از حالت مسلح بودن خارج کردن
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
emit
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
unpopulated
U
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
deviations
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
importation
U
عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
to move one's operation offshore
U
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
deviation
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
stripping crane
U
جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
evicts
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicted
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicting
U
خارج کردن خلع ید کردن
evict
U
خارج کردن خلع ید کردن
exfiltration
U
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
sidelines
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sideline
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelining
U
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
smuts
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
released
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
smut
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
release
U
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
externals
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
eviction
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
evictions
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
break out
U
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
denationalize
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
port
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
deforest
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
label
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labels
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
demonetization
U
سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
labelled
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
text
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
demonetization
U
خارج کردن پول از گردش از اعتبار انداختن پول درگردش
pinned
U
در شاخه
pinning
U
در شاخه
branch cutter
U
شاخه بر
connection plug
U
دو شاخه
arm
U
شاخه
limbless
U
بی شاخه
intersection leg
U
شاخه
furcate
U
شاخه شاخه
knag
U
ته شاخه
embranchment
U
شاخه
doddered
U
بی شاخه
boughs
U
شاخه
bough
U
شاخه
fork
U
سه شاخه
ramulous
U
شاخه شاخه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com