English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quotient U خارج قسمت
quotients U خارج قسمت
submultiple U خارج قسمت
quotient U خارج قسمت [ریاضی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
remainder U عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
ration U خارج قسمت سهمیه
rationed U خارج قسمت سهمیه
rations U خارج قسمت سهمیه
petticoat U قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
petticoats U قسمت خارج از بزرگترین دایره هدف
antihelix U برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
Other Matches
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
outsides U خارج
out-of- U خارج از
outside U در خارج
out of U خارج از
externally U از خارج
outside U خارج
abroad U خارج
outsides U در خارج
off U خارج از
outside [of] <adv.> U خارج [از]
out U خارج
non-combatant U خارج از صف
out- U خارج
non-combatants U خارج از صف
off side U خارج از خط
aroint U خارج شو
per U خارج از
non combatant U خارج از صف
forth of U خارج از
external U خارج
out [of] <adv.> U خارج [از]
out of tune U خارج
outed U خارج
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
externals U خارج
fescennine U خارج ازاخلاق
out U خارج از حدود
popping U خارج شدن
foreign market U بازار خارج
out- U خارج بیرون
derailing U از خط خارج کردن
out- U خارج از حدود
outdoors U خارج از منزل
outside U به سمت خارج
ejects U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
to fall out U خارج شدن
to pass off U خارج شدن
ejected U خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
expulse U خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
to rule out U خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
out U خارج بیرون
derailing U از خط خارج شدن
discharge U خارج کردن
outsides U به سمت خارج
To fall out. U از صف خارج شدن
extramundane U خارج دنیایی
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
extra-marital U خارج از زناشویی
extracellular U خارج سلولی
extragalactic U خارج کهکشانی
issues U خارج شدن
issued U خارج شدن
issue U خارج شدن
off season U خارج از فصل
out of doors U خارج ازمنزل
discharges U خارج کردن
extramarital U خارج ازدواجی
soto uke U دفاع از خارج
extramarital U خارج از زناشویی
extra spectral U خارج طیفی
extraterritorial U خارج الارضی
extra regular U خارج ازقاعده
derails U از خط خارج شدن
derails U از خط خارج کردن
unship U خارج کردن
inaccessible U خارج از دسترس
outed U خارج بیرون
outed U خارج از حدود
extravascular U خارج رگی
extrauterine U خارج رحمی
eject U خارج کردن
away U دوراز خارج
without U بطرف خارج
exterritorial U خارج الملکتی
extra cosmical U خارج ازعالم
extra professional U خارج حرفهای
standaway U خارج از بدن
endarch U متشکل در خارج
out of U در خارج بواسطه
oversea U خارج از کشور
over the side U خارج از ناو
blow out U به خارج دمیدن
beside the question U خارج از موضوع
off key خارج از مایه
begone U خارج شو عزیمت کن
ouyby U خارج از دور از
anieoro U از داخل به خارج
acentric U خارج از مرکز
off center U خارج از مرکز
bring out U خارج کردن
out-of- U در خارج بواسطه
from outside U از خارج [از شهر]
from out of town U از خارج [از شهر]
extraneous U خارج از قلمروچیزی
beside the mark U خارج ازموضوع
cross country U خارج از جاده
abaxile U خارج از مرکز
off duty U خارج از نگهبانی
outboard bearing U یاتاقان خارج
out of turn U خارج از نوبت
tort U خارج از قرارداد
outbound U خارج ازمحدوده
outbound U مربوط به خارج
out of proportion U خارج از اندازه
out of phase U خارج از فاز
out of line U خارج از خط جبهه
out of door U خارج ازمنزل
off duty U خارج از خدمت
outbye U خارج از دور از
extraction U خارج کردن
ungracious U خارج از نزاکت
nonsense U خارج از منطق
exit U خارج شدن
out of action U خارج ازنبرد
torts U خارج از قرارداد
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
abroad خارج از کشور
eccentrics U خارج از مرکز
egress U خارج شدن
void U خارج شدن
irrelevant U خارج از موضوع
overseas U خارج ازکشور
exits U خارج شدن
eccentric U خارج از مرکز
emigration U مهاجرت به خارج
phase out U خارج کردن
from the outside U از خارج [از جایی]
emissive U خارج شونده
not to the point U خارج از موضوع
alfresco U خارج از منزل
double out U 081 خارج
out of question U خارج از موضوع
neither here nor there U خارج ازموضوع
outcaste U شخص خارج ازمذهب
defecate U خارج کردن مدفوع
outrange U خارج ازتیررس بودن
out- U خارج از افشا شده
defecated U خارج کردن مدفوع
obsolete U ازرده خارج شده
out U خارج از افشا شده
eccentricities U خارج از مرکز بودن
externals U خارج یک برنامه یا وسیله
immusical U خارج ازقواعد موسیقی
phase out U به ترتیب خارج کردن
superempirical U خارج از جهان مادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com