Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
out of proportion
U
خارج از اندازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
constant
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
misifit
U
لباس خارج از اندازه
Other Matches
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauges
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
outsides
U
خارج
outside
U
در خارج
off
U
خارج از
outsides
U
در خارج
outside
U
خارج
off side
U
خارج از خط
out of tune
U
خارج
abroad
U
خارج
out
[of]
<adv.>
U
خارج
[از]
forth of
U
خارج از
outwith
[Scotish E]
<adv.>
U
خارج
[از]
aroint
U
خارج شو
non combatant
U
خارج از صف
non-combatant
U
خارج از صف
non-combatants
U
خارج از صف
outside
[of]
<adv.>
U
خارج
[از]
out-of-
U
خارج از
externals
U
خارج
external
U
خارج
out of
U
خارج از
outed
U
خارج
per
U
خارج از
externally
U
از خارج
out
U
خارج
out-
U
خارج
soto uke
U
دفاع از خارج
out-
U
خارج از حدود
from outside
U
از خارج
[از شهر]
from out of town
U
از خارج
[از شهر]
out
U
خارج بیرون
extra cosmical
U
خارج ازعالم
out
U
خارج از حدود
extraneous
U
خارج از قلمروچیزی
out-
U
خارج بیرون
anieoro
U
از داخل به خارج
phase out
U
خارج کردن
to fall out
U
خارج شدن
extra professional
U
خارج حرفهای
tort
U
خارج از قرارداد
torts
U
خارج از قرارداد
inaccessible
U
خارج از دسترس
emigration
U
مهاجرت به خارج
to rule out
U
خارج کردن
extra regular
U
خارج ازقاعده
extra spectral
U
خارج طیفی
extracellular
U
خارج سلولی
extragalactic
U
خارج کهکشانی
acentric
U
خارج از مرکز
to pass off
U
خارج شدن
cross country
U
خارج از جاده
abaxile
U
خارج از مرکز
outbound
U
خارج ازمحدوده
alfresco
U
خارج از منزل
discharge
U
خارج کردن
outside
U
به سمت خارج
endarch
U
متشکل در خارج
discharges
U
خارج کردن
issue
U
خارج شدن
bring out
U
خارج کردن
quotient
U
خارج قسمت
ouyby
U
خارج از دور از
quotients
U
خارج قسمت
emissive
U
خارج شونده
away
U
دوراز خارج
outsides
U
به سمت خارج
issued
U
خارج شدن
standaway
U
خارج از بدن
exterritorial
U
خارج الملکتی
outed
U
خارج از حدود
outed
U
خارج بیرون
out of doors
U
خارج ازمنزل
submultiple
U
خارج قسمت
from the outside
U
از خارج
[از جایی]
double out
U
081 خارج
expulse
U
خارج کردن
issues
U
خارج شدن
egress
U
خارج شدن
blow out
U
به خارج دمیدن
over the side
U
خارج از ناو
beside the question
U
خارج از موضوع
beside the mark
U
خارج ازموضوع
begone
U
خارج شو عزیمت کن
irrelevant
U
خارج از موضوع
oversea
U
خارج از کشور
derailed
U
از خط خارج کردن
derailed
U
از خط خارج شدن
neither here nor there
U
خارج ازموضوع
derail
U
از خط خارج کردن
foreign market
U
بازار خارج
derail
U
از خط خارج شدن
out of phase
U
خارج از فاز
exit
U
خارج شدن
outdoors
U
خارج از منزل
out of line
U
خارج از خط جبهه
out of door
U
خارج ازمنزل
derailing
U
از خط خارج شدن
out-of-
U
در خارج بواسطه
out of turn
U
خارج از نوبت
extraction
U
خارج کردن
ungracious
U
خارج از نزاکت
inaccessible
<adj.>
U
خارج از دسترس
exits
U
خارج شدن
outboard bearing
U
یاتاقان خارج
derails
U
از خط خارج کردن
derails
U
از خط خارج شدن
off key
خارج از مایه
derailing
U
از خط خارج کردن
To fall out.
U
از صف خارج شدن
The train ran off the rails.
U
قطار از خط خارج شد
fescennine
U
خارج ازاخلاق
abroad
خارج از کشور
nonsense
U
خارج از منطق
void
U
خارج شدن
extravascular
U
خارج رگی
extrauterine
U
خارج رحمی
extraterritorial
U
خارج الارضی
outbye
U
خارج از دور از
off duty
U
خارج از خدمت
off center
U
خارج از مرکز
off duty
U
خارج از نگهبانی
extramundane
U
خارج دنیایی
extramarital
U
خارج از زناشویی
extramarital
U
خارج ازدواجی
popping
U
خارج شدن
off season
U
خارج از فصل
out of question
U
خارج از موضوع
unship
U
خارج کردن
out of
U
در خارج بواسطه
overseas
U
خارج ازکشور
extra-marital
U
خارج از زناشویی
eccentrics
U
خارج از مرکز
eccentric
U
خارج از مرکز
without
U
بطرف خارج
eject
U
خارج کردن
out of action
U
خارج ازنبرد
ejected
U
خارج کردن
outbound
U
مربوط به خارج
not to the point
U
خارج از موضوع
ejects
U
خارج کردن
ejecting
U
خارج کردن
abaton
U
[محل خارج از دسترس]
table
U
از دستور خارج کردن
tables
U
از دستور خارج کردن
derailments
U
از خط خارج شدن ترن
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
U
از عهده من خارج است
derailment
U
از خط خارج شدن ترن
tabled
U
از دستور خارج کردن
outed
U
خارج از افشا شده
rationed
U
خارج قسمت سهمیه
ration
U
خارج قسمت سهمیه
dead ball
U
توپ خارج ازبازی
escalate
U
از مهار خارج شدن
escalated
U
از مهار خارج شدن
escalates
U
از مهار خارج شدن
It is beyond my authority.
U
ازاختیار من خارج است
voice-overs
U
صدای خارج از تصویر
voice-over
U
صدای خارج از تصویر
defenestration
U
پرتاب به خارج پنجره
face
U
[نمای خارج ساختمان]
external
U
خارج یک برنامه یا وسیله
rations
U
خارج قسمت سهمیه
belching
U
بازور خارج شدن
out-
U
خارج از افشا شده
Outside office hours.
U
خارج از وقت اداری
decivilize
U
از تمدن خارج کردن
She is romantically inclined. She i8s game.
U
از دو حال خارج نیست
belch
U
بازور خارج شدن
belched
U
بازور خارج شدن
belches
U
بازور خارج شدن
out
U
خارج از افشا شده
externals
U
خارج یک برنامه یا وسیله
escalating
U
از مهار خارج شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com