Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
traditor
U
خائن در امر مذهبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concordat
U
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
traitors
U
خائن
betrayer
U
خائن
renegade
U
خائن
renegades
U
خائن
perfidious
U
خائن
warlock
U
خائن
recreant
U
خائن
traitress
U
زن خائن
traitorous
U
خائن
punic
U
خائن
traditor
U
خائن
traitor
U
خائن
treacherous
U
خائن
false hearted
U
خائن
ratters
U
خرابکار خائن
to turn traitor
U
خائن شدن
untrue
U
نادرست خائن
ratter
U
خرابکار خائن
traitor
U
خائن به کشور
knobstick
U
خائن اعتصاب
traitors
U
خائن به کشور
snaky
U
موذی خائن
traitor to one's country
U
خائن به کشور
traitor to the countruy
U
خائن کشور
parricide
U
خائن به میهن پدر کش
he is a manifold traitor
U
چندطرفه خائن است
patricide
U
خائن به میهن پدرکش
traitor to the countruy
U
خائن نسبت به کشور
hyaenas
U
ادم درنده خو یا خائن
hyenas
U
ادم درنده خو یا خائن
parricides
U
خائن به میهن پدر کش
hyena
U
ادم درنده خو یا خائن
patricides
U
خائن به میهن پدرکش
vipers
U
ادم خائن و بدنهاد شریر
viper
U
ادم خائن و بدنهاد شریر
he is a manifold traitor
U
از چند جهت خائن است
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
we abhor a traitor
U
از شخص خائن تنفر و بیم داریم
parricidal
U
خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
He has been exposed as a traitor.
U
هویت مخفی او
[مرد]
بعنوان خائن افشا شد.
religious
U
مذهبی
churchgoers
U
مذهبی
churchgoer
U
مذهبی
churchly
U
مذهبی
neologize
U
مذهبی بودن
missioner
U
مبلغ مذهبی
holy day
U
تعطیل مذهبی
religious tenets
U
عقاید مذهبی
semireligious
U
نیمه مذهبی
service book
U
کتب مذهبی
gurus
U
معلم مذهبی
spirituality
U
روحیه مذهبی
pontifex
U
شورای مذهبی
religious rites
U
شعائر مذهبی
religiosity
U
تعصب مذهبی
holiday
U
تعطیل مذهبی
converter
U
مبلغ مذهبی
holidays
U
تعطیل مذهبی
convertor
U
مبلغ مذهبی
religiose
U
مذهبی بودن
religionism
U
غیرت مذهبی
pastoral psychiatry
U
روانپزشکی مذهبی
religious matters
U
مسائل مذهبی
guru
U
معلم مذهبی
dogmatism
U
تعصب مذهبی
R.E
U
تحصیلات مذهبی
missionaries
U
مبلغ مذهبی
missionary
U
مبلغ مذهبی
tenet
U
متعقدات مذهبی
devout
U
مذهبی عابد
clergyman
U
عالم مذهبی
ritual
U
تشریفات مذهبی
revivals
U
جنبش مذهبی
sect
U
فرقه مذهبی
sects
U
فرقه مذهبی
revival
U
جنبش مذهبی
clergymen
U
عالم مذهبی
Easter Sepulchre
U
تشریفات مذهبی تدفین
hymnbook
U
کتاب سرود مذهبی
swami
U
رهبر مذهبی هندی
priggism
U
تعصب سخت مذهبی
tabu
U
منع یانهی مذهبی
sacramental
U
وابسته به مراسم مذهبی
religious sentiments
U
احساسات وعقاید مذهبی
wowser
U
مذهبی و خرده گیر
Mother Superior
U
رئیس بنیاد مذهبی
Mother Superiors
U
رئیس بنیاد مذهبی
soul music
U
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
Religious (political) fanaticism
U
تعصبات مذهبی ( سیاسی )
rectorate
U
ریاست بنگاه مذهبی
synod
U
مجلس منافره مذهبی
psalter
U
سرود مذهبی مزامیر
pauli
U
اصول مذهبی پولس
holyday
U
روز تعطیل مذهبی
dogmatics
U
مبحث شعائر مذهبی
catechetic
U
وابسته به تعالیم مذهبی
catechesis
U
تعالیم مذهبی شفاهی
cantor
U
اواز خوان مذهبی
crusades
U
جنگ مذهبی نهضت
crusading
U
جنگ مذهبی نهضت
psalm
U
سرود مذهبی خواندن
psalms
U
سرود مذهبی خواندن
synods
U
مجلس منافره مذهبی
revivalism
U
اصول بیداری مذهبی
catechism
U
پرسش نامه مذهبی
catechism
U
تعلیم ودستور مذهبی
catechisms
U
پرسش نامه مذهبی
revivalists
U
طرفدار احیای مذهبی
catechisms
U
تعلیم ودستور مذهبی
revivalist
U
طرفدار احیای مذهبی
chaplain activities fund
U
اعتبار امور مذهبی
crusaded
U
جنگ مذهبی نهضت
crusade
U
جنگ مذهبی نهضت
taboos
U
منع یانهی مذهبی
rite
U
مراسم تشریفات مذهبی
ecclesiogenic neurosis
U
روان رنجوری مذهبی
taboo
U
منع یانهی مذهبی
sacrilegious
U
مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
churches
U
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
church
U
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
secular
U
دورهای غیر مذهبی دنیائی
indoctrinating
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
revivalist movement
U
جنبش اصول بیداری مذهبی
Scientology
U
ساینتولوژی
[یک نوع سیستم مذهبی]
indoctrinate
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinated
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinates
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
sisterhood
U
انجمن خیریه مذهبی نسوان
dogmatize
U
تعصب مذهبی نشان دادن
anagogy
U
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
neologian
U
وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
neologian
U
متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
archdiocese
U
قلمرو مذهبی اسقف اعظم
indifferentism
U
لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
anagoge
U
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
vigilantism
U
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
menology
U
سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
inquisitions
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisition
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
jacobin
U
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
gregorian chant
U
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
druze
U
یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
vicarage
U
محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
simoniac
U
خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
scholasticism
U
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
interdenominational
U
وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
theocracies
U
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
vicarages
U
محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
taperer
U
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
casuistry
U
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
theocracy
U
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
last rites
U
مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
Carthusian
U
[مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
shout song
U
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
revealed religion
U
مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
religioner
U
شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
superstitious uses
U
مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
month's mind
U
ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
religionize
U
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
canoness
U
زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
pious fraud
U
حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
lay rezder
U
عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
bar mitzvah
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
neological
U
ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
bar mitzvahs
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
Jesuit
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
deacon
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons
U
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
voodooism
U
ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
puritans
U
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritan
U
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
Historicism
U
[معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
sodalist
U
عضو دسته برادران مذهبی عضو متحد ویکرنگ
conventicle
U
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
ritualist
U
ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
religiosity
U
مجلس عبادت مجلس مذهبی
hymnals
U
کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
hymnal
U
کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sect
U
دسته دسته مذهبی
sects
U
دسته دسته مذهبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com