English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fauna U حیوانات یک اقلیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
climate U اقلیم
land masses U اقلیم
land mass U اقلیم
climates U اقلیم
continents U اقلیم
continent U اقلیم
macroclimate U مه اقلیم
hemisphere U اقلیم
acclimatization U اقلیم پذیری
acclimation U اقلیم پذیری
macroclimate U کلان اقلیم
marine climate U اقلیم اقیانوسی
maritime climate U اقلیم اقیانوسی
equatorial climate U اقلیم استوایی
climatology U اقلیم شناسی
climatologist U اقلیم شناس
climatograph U اقلیم نگار
climatograph U اقلیم نگاشت
climograph U اقلیم نگار
climogram U اقلیم نگار
climagraph U اقلیم نگار
climagram U اقلیم نگار
climometer U اقلیم سنج
climoscope U اقلیم نما
biome U اقلیم زیست
continental climate U اقلیم قارهای
oceanic climate U اقلیم اقیانوسی
microclimate U خرد اقلیم
mountain climate U اقلیم کوهستانی
climate diagram U اقلیم نگار
tropical climate U اقلیم گرمسیری
title of territory U مالکیت اقلیم
temperate climate U اقلیم معتدل
temperate climate U اقلیم ملایم
bioclimatology U زیست اقلیم شناسی
bioclimatology U اقلیم شناسی زیستی
submediterranean climate U اقلیم نیمه مدیترانهای
submediterranean climate U اقلیم زیر مدیترانهای
lore U حیوانات
home range U جایگاه حیوانات
put away <idiom> U کشتن حیوانات
zootomy U تشریح حیوانات
zoolatry U پرستش حیوانات
rodentia U حیوانات قراضه
domestic animals U حیوانات اهلی
feedstuff U خوراک حیوانات
stray animals U حیوانات ضاله
venery U حیوانات شکارشونده
buggery with animals U جماع با حیوانات
foals U توله حیوانات
bestiality U جماع با حیوانات
dung U مدفوع حیوانات
breeding U پرورش حیوانات
foal U توله حیوانات
wildlife U حیوانات وحشی
chits U توله حیوانات
chit U توله حیوانات
farmed U پرورشگاه حیوانات اهلی
farm U پرورشگاه حیوانات اهلی
zootechnical U وابسته به فن تربیت حیوانات
forepaw U پنجه دست حیوانات
big game U شکار حیوانات بزرگ
pedication U عمل جنسی با حیوانات
make friends <idiom> U رفاقت با حیوانات ومردم
damage feasant U خسارت ناشی از حیوانات
bull U حیوانات نر بزرگ فرمان
woodnote U صدای حیوانات جنگل
bulls U حیوانات نر بزرگ فرمان
farms U پرورشگاه حیوانات اهلی
pens U حیوانات اغل خانه ییلاقی
zoomorphic U [استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
penning U حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned U حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen U حیوانات اغل خانه ییلاقی
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
parkas U نیم تنه پوست حیوانات
acron U قسمت قدامی حیوانات بنددار
sweetbread U تیموس حیوانات جوان دنبلان
warren U محل نگهداری حیوانات وحشی
squamation U پوشش فلسی شکل حیوانات
soilage U علف تازه علوفه حیوانات
reclaim animal U حیوانات وحشی تربیت شده
warrens U محل نگهداری حیوانات وحشی
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
taxidermy U پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
zoon U هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
diana U الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
exuviae U پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
veterinarian U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
forequarter U ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
fluor U مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
zoomorphism U تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
veterinarians U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
vivary U جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish story U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph U [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography U رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
Agricultural Order U سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tusk U دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
tusks U دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
pounding U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounds U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounded U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pound U اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
relief U نقش یا گل برجسته [این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
lion rug U فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com