English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flush tank U حوضچه شستشو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
craters U حوضچه
crater U حوضچه
basin U حوضچه
sedimentation pond U حوضچه ته نشینی
resting pool U حوضچه ارامش
receiving basin U حوضچه ابگیر
laver U اب انبار حوضچه
equalizing basin U حوضچه توزیع اب
graving dock U حوضچه تعمیرکشتی
impact basin U حوضچه ارامش
sedimentation basin U حوضچه رسوبگیر
trap box U حوضچه رسوب
setting basin U حوضچه رسوب
settling basin U حوضچه رسوب
settling basin U حوضچه تهنشینی
arctic basin U حوضچه قطبی
recharge basin U حوضچه تغذیه
boat pool U حوضچه قایق
dry dock U کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
dry docks U کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
impact basin U حوضچه بار شکن
floating drydock U حوضچه شناور خشک
cistern U حوضچه ارامش منبع
docked U حوضچه تعمیر ناو
brine pan U حوضچه نمک گیری
docks U حوضچه تعمیر ناو
dock U حوضچه تعمیر ناو
ship U کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
stilling basin U حوضچه ارام کننده
cisterns U حوضچه ارامش منبع
trap box U حوضچه رسوب زهکشها
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
sealing basin U حوضچه ایجاد هوابند ابی
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
hawsers U طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawser U طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
jet diffusion basin U حوضچه ایکه در اثر پخش فورانی انرژی را کاهش میدهد
ablutions U شستشو
souse U شستشو
imbathe U شستشو
purification U شستشو
launder U شستشو
lixiviation U شستشو
leaching U شستشو
lavation U شستشو
elution U شستشو
ablution U شستشو
bathed U شستشو
bath U شستشو
lotions U شستشو
lotion U شستشو
washes U شستشو
bathing U شستشو
cleaning U شستشو
washed U شستشو
wash U شستشو
washing U شستشو
scouring U شستشو
embrocation U شستشو
launders U شستشو
laundering U شستشو
embrocations U شستشو
laundered U شستشو
ablutomania U وسواس شستشو
levigate U شستشو دادن
water extraction U آبگیری [پس از شستشو]
purification U شستشو تصفیه
washes U اب دادن شستشو
washes U شستشو دادن
rinser U شستشو کننده
washed U اب دادن شستشو
to take a bath U شستشو کردن
wash U شستشو دادن
wash oil U روغن شستشو
wash out U شستشو کردن
wash U اب دادن شستشو
washed U شستشو دادن
washer U شستشو کننده
washable U قابل شستشو
embrocate U شستشو دادن
debenzolation U شستشو با بنزول
cleaning room U اطاق شستشو
cleaning process U فرایند شستشو
cleaning door U دریچه شستشو
abluent U شستشو دهنده
imbathe U شستشو دادن
imbathe U شستشو کردن
washers U شستشو کننده
acid dip U شستشو با اسید
acid leach U شستشو با اسید
dehydration U [آبگیری فرش پس از شستشو]
bathes U استحمام کردن شستشو
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
wash out U محو کردن شستشو
tubber U گازر شستشو دهنده
wash away U با شستشو پاک کردن
wash off U با شستشو پاک کردن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
lave U چکیدن شستشو کردن
bathe U استحمام کردن شستشو
rinse U با اب پاک کردن شستشو
rinsed U با اب پاک کردن شستشو
scrubbing process U فرایند شستشو و تصفیه
rinses U با اب پاک کردن شستشو
sediment escape U ساختمانهای تخلیه و شستشو
absterge U تمیز کردن شستشو دادن
shampoos U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
shampoo U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
back blowing U عمل شستشو و توسعه چاه
change (one's) mind <idiom> U مغز کسی را شستشو دادن
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
lavage U انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com