English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
warrent U حواله وسیله تضمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
order U حواله کرد حواله کردن دستور
warranties U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranty U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
guaranty U تضمین
guarantee U تضمین
guarantees U تضمین
guarantee U تضمین
warranty U تضمین
pledge [archaic] [guaranty] U تضمین
gurantee U تضمین
assurance U تضمین
assurances U تضمین
guaranty U تضمین
collateral U تضمین
guaranteed U تضمین
warrants U تضمین حکم
guarantee period U مدت تضمین
surety bond U تضمین نامه
service obligation U تضمین خدمت
in bond U تحت تضمین
seals U نشان تضمین
back letter U گواهی تضمین
value as security U ارزش تضمین
warrants U تضمین کردن
bond U تضمین کردن
under reserve U تحت تضمین
warrant U تضمین کردن
warrant U تضمین حکم
warranted U تضمین حکم
bank note U چک تضمین شده
warranted U تضمین کردن
warranting U تضمین کردن
warranting U تضمین حکم
seal U نشان تضمین
bonded U تضمین دار
embodiment U تضمین درج
security U مصونیت تضمین
security U گرو تضمین
money back U تضمین پرداخت
certified check U چک تضمین شده
certify U تضمین کردن
certifies U تضمین کردن
certifying U تضمین کردن
ensuring U تضمین کردن
ensures U تضمین کردن
ensure U تضمین کردن
insuring U تضمین کردن
bonded U تحت تضمین
ensured U تضمین کردن
insures U تضمین کردن
indemnification U تضمین خسارت
money order U حواله
transferring U حواله
bills U حواله
warrants U حواله
transfers U حواله
bill U حواله
drafts U حواله
money orders U حواله
order U حواله
draft U حواله
cheques U حواله
drafted U حواله
warranted U حواله
cheque U حواله
transfer U حواله
warrant U حواله
trasfer U حواله
warranting U حواله
assignments U حواله
assignment U حواله
to ensure something U تضمین کردن [چیزی]
gap in coverage U ناکافی بودن تضمین
guaranteed prices U قیمتهای تضمین شده
indemnities U تاوان تضمین خسارت
bail U تضمین ضمانت کردن
voucher U مدرک تضمین کننده
vouchers U مدرک تضمین کننده
guarantees U تامین تضمین کردن
guarantee U تامین تضمین کردن
payment under reserve U پرداخت تحت تضمین
indemnity U تاوان تضمین خسارت
guaranteed U تامین تضمین کردن
draft U حواله برات
assigning U حواله کردن
pay voucher U حواله حقوقی
assigner U حواله دهنده
delegant U حواله دهنده
order cheque U چک به حواله کرد
to the order of U به حواله کرد
drawer U حواله دهنده
post office order U چک یا حواله پستی
drawers U حواله دهنده
transference U تحویل حواله
assigns U حواله گیر
assign U حواله گیر
assigned U حواله کردن
assigned U حواله گیر
assigning U حواله گیر
assigns U حواله کردن
assignor U حواله دهنده
acceptance U قبولی حواله
acceptances U قبولی حواله
assign U حواله کردن
post order U حواله پستی
indorsation U حواله کردن
delivery order U حواله تحویل
money order U حواله پولی
debenture U حواله دولتی
endorser U حواله دهنده
bank draft U حواله بانکی
money order U حواله پول
draw a cheque for U حواله کردن
money orders U حواله پولی
money orders U حواله پول
drafted U حواله برات
transfer of obligation U حواله مدنی
drafts U حواله برات
delivery note U حواله تحویل
make a draft for U حواله کردن
back order release U حواله الف
bank bill U حواله بانکی
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
warranted rate of growth U نرخ رشد تضمین شده
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
bank paper U چک تضمین شده سفته بانکی
avouch U تضمین کردن مستقر ساختن
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
overdrafts U حواله زیادتر از اعتبار
overdraft U حواله بی محل یا بی اعتبار
overdraft U حواله زیادتر از اعتبار
money order U حواله پستی وتلگرافی
money orders U حواله پستی وتلگرافی
devisee U ذینفع حواله ارزی
foreign bill U حواله ارز خارجی
assignments U حواله کردن مامورکردن
warrant to bearer U به حواله کرد حامل
overdrafts U حواله بی محل یا بی اعتبار
assignment U حواله کردن مامورکردن
sight draft U برات یا حواله دیداری
advice note U حواله پیش پرداخت
bank note U چک تضمین شده سند در وجه حامل
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
overdraw U بیش از اعتبار حواله یا چک دادن
cash U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
accepting bank U بانک پذیرنده حواله یابرات
bill of exchange U حواله یا برات کتبی غیرمشروط
payable to order U قابل پرداخت به حواله کرد
cashing U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
divided warrant U حواله پرداخت سود سهام
cashes U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
ration credit U تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
bond U تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
endorsements U صحه امضاء حواله شرح پشت سند
endorsement U صحه امضاء حواله شرح پشت سند
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
overdraw U بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com