English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
act of God U حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
acts of God U حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
natural disaster U حوادث طبیعی بد
natural phenomena U حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
dopester U پیش بینی حوادث سیاسی
forecast U پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecasted U پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecasts U پیش بینی وضع هوا یا حوادث
cataclysm U دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
cataclysms U دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
sensible U قابل پیش بینی
predictably U قابل پیش بینی
predictable U قابل پیش بینی
foreseeable U قابل پیش بینی
expectational inflation U تورم قابل پیش بینی
randomly U قابل پیش بینی نیست
unpredictable U غیر قابل پیش بینی
random U قابل پیش بینی نیست
unforeseeable U غیر قابل پیش بینی
indeterminate system U آن قابل پیش بینی نیست
random number U شمارهای که قابل پیش بینی نیست
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
spooling U ارسال داده به دیسک که با سرعت طبیعی قابل چاپ است و کامپیوتر
hairy <idiom> U غیر قابل پیش بینی [اصطلاح روزمره]
dicey <idiom> U غیر قابل پیش بینی [اصطلاح روزمره]
You never can tell . U کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
critical raynold's number U عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
maps U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
isolate U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
scalar U نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
deferred exit U انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
chapman region U منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
off guard <idiom> U غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
meteorgraph U حوادث جوی
the course of events U جریان حوادث
goings on U اتفاقات حوادث
accident insurance U بیمه حوادث
sequence of events U رشته حوادث
accident prevention U پیشگیری از حوادث
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
all risk insurance U بیمه تمام حوادث
eventfully U با داشتن حوادث و اتفاقات
meteoric phenomena U رویداها یا حوادث جوی
march of events U جریان یا سیر حوادث
incidence rate U میزان حوادث و تصادفات
current of everts U روش یا جریان حوادث
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
accident ambulance U اتومبیل اضطراری برای حوادث
act of God U قوه جابره حوادث غیرمترقبه
acts of God U قوه جابره حوادث غیرمترقبه
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents). U اوضاع آبستن حوادث است
fatidic U وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
adventures U : درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
underplot U یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
scripts U ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
septum U حفرههای بینی پره بینی
floating fender U زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
tragicomic U حاوی حوادث حزن اور وخنده اور
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
abrupt U ناگهانی
surprise attack U تک ناگهانی
strike U تک ناگهانی
snapping U ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> U ناگهانی
snaps U ناگهانی
all at once <idiom> U ناگهانی
precipitated U ناگهانی
spontaneity U ناگهانی
precipitating U ناگهانی
precipitates U ناگهانی
instantaneous U ناگهانی
sudden U ناگهانی
snap U ناگهانی
strikes U تک ناگهانی
precipitate U ناگهانی
snapped U ناگهانی
screamed U ناگهانی گفتن
canvassed U حمله ناگهانی
blow out U خروج ناگهانی
canvass U حمله ناگهانی
sudden death U مرگ ناگهانی
scream U ناگهانی گفتن
spurt U خروج ناگهانی
sudden-death U مرگ ناگهانی
canvasses U حمله ناگهانی
spurting U افزایش ناگهانی
snapped U شتابزدگی ناگهانی
spurted U افزایش ناگهانی
spurting U خروج ناگهانی
lunged U حمله ناگهانی
spurt U افزایش ناگهانی
frights U ترس ناگهانی
fright U ترس ناگهانی
spurted U خروج ناگهانی
snapping U شتابزدگی ناگهانی
snaps U شتابزدگی ناگهانی
gusts U باد ناگهانی
canvassing U حمله ناگهانی
gust U باد ناگهانی
screams U ناگهانی گفتن
an abrupt departure U حرکت ناگهانی
peripeteia U تغییر ناگهانی
flaws U اشوب ناگهانی
target of opportunity U هدف ناگهانی
switcheroo U تغییر ناگهانی
suddenly U بطور ناگهانی
saltus U انتقال ناگهانی
accident U مصیبت ناگهانی
saltation U جنبش ناگهانی
accidents U مصیبت ناگهانی
supervention U اتفاق ناگهانی
explosive U یورش ناگهانی
abruption U قطع ناگهانی
sudden stoppage U توقف ناگهانی
power surge U برق ناگهانی
bump U تکان ناگهانی
sorties U حمله ناگهانی
flaw U اشوب ناگهانی
flare up U غضب ناگهانی
flare up U اشتعال ناگهانی
lunging U حمله ناگهانی
lunges U حمله ناگهانی
spurts U خروج ناگهانی
boomed U ترقی ناگهانی
lunge U حمله ناگهانی
spurts U افزایش ناگهانی
opportunity target U هدف ناگهانی
detonation U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ناگهانی
break down U سقوط ناگهانی
burst force U نیروی ناگهانی
accidental war U جنگ ناگهانی
sortie U حمله ناگهانی
twitches U انقباض ناگهانی
flicks U تکان ناگهانی
clapped U صدای ناگهانی
booms U ترقی ناگهانی
claps U صدای ناگهانی
booming U ترقی ناگهانی
boom U ترقی ناگهانی
to bolt U ناگهانی جهیدن
all of a sudden <idiom> U به طور ناگهانی
raided U حمله ناگهانی
clapping U صدای ناگهانی
hit-and-run <idiom> U تاثیر ناگهانی
raiding U حمله ناگهانی
irruption U ایجاد ناگهانی
he acted from impluse U نیروی ناگهانی یا
raid U حمله ناگهانی
clap U صدای ناگهانی
flicking U تکان ناگهانی
twitching U تکان ناگهانی
twitches U تکان ناگهانی
twitched U انقباض ناگهانی
flick U تکان ناگهانی
twitching U انقباض ناگهانی
killings U توفیق ناگهانی
flicked U تکان ناگهانی
xenogenesis U خلق ناگهانی
twitched U تکان ناگهانی
shocks U هراس ناگهانی
twitch U انقباض ناگهانی
shocked U هراس ناگهانی
shock U هراس ناگهانی
twitch U تکان ناگهانی
raids U حمله ناگهانی
random U مسیر ناگهانی
crash U ورشکستگی ناگهانی
catastrophes U بلای ناگهانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com