Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
no serious incidents
U
حوادثی که وخیم نیستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stops
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
data logging
U
ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
odd
U
که ضریب دو نیستند
odder
U
که ضریب دو نیستند
oddest
U
که ضریب دو نیستند
hemiparasite
U
انگلهایی که بیماری زا نیستند
crucial
U
وخیم
tensing
U
وخیم
tensest
U
وخیم
tenses
U
وخیم
tenser
U
وخیم
serious
U
وخیم
dire
U
وخیم
tensed
U
وخیم
direr
U
وخیم
direst
U
وخیم
tense
U
وخیم
crucially
U
وخیم
sthenic
U
وخیم
critical
U
وخیم
sync
U
دو وسیله کاملاگ سنکرون نیستند
tensive
U
وخیم شونده
tensed
U
وخیم شدن
to be fraught
[with]
U
وخیم بودن
tense
U
وخیم شدن
tensing
U
وخیم شدن
deteriorating
U
وخیم شدن
deteriorated
U
وخیم شدن
tenser
U
وخیم شدن
tenses
U
وخیم شدن
tensest
U
وخیم شدن
worse
U
بدتر وخیم تر
in dire poverty
U
در تنگدستی وخیم
worse off
U
وخیم تر شدن
deteriorate
U
وخیم شدن
deteriorates
U
وخیم شدن
critical
U
وخیم نکوهشی
harder
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
blurring
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurred
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blur
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
hard
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
blurs
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
critically
U
بطور بحرانی یا وخیم
fatal
U
مصیبت امیز وخیم
worst-
U
شکست دادن وخیم شدن
worst
U
شکست دادن وخیم شدن
critical
U
وخیم انتقادی قابل تامل
extrinsic factor
U
عامل ضدکم خونی وخیم
Atari ST
U
و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
starter's list
U
فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
if
[when]
it comes to the crunch
<idiom>
U
وقتی که موقعیت وخیم می شود
[اصطلاح]
generations
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
Whistle past the graveyard
<idiom>
U
تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
overscan
U
از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
hidden
U
فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
graphical user interface
U
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
to stir up a hornet's nest
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
to poke one's head into a hornets' nest
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
to open a can of worms
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
U
سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
asynchronous
U
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
continuous
U
ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
routinely
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routines
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine
U
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
detected
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
fragmentation
U
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com