English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nail U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nailed U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
arrear U درپشت
from f.to son U پشت درپشت
dead ahead <idiom> U درست درپشت ،قبل
postaxial U درپشت محور بدن
pubescence U رویش مو درپشت زهار
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
endorsed U درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsing U درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorse U درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorses U درپشت سندنوشتن امضا کردن
hand down U پشت درپشت چیزی رارساندن
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
dress improver U لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
improver U لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot U بیک حمله دریک حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
half bound U درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
associations U تجمع
association U تجمع
accumulations U تجمع
congestion U تجمع
accumulation U تجمع
aggregation U تجمع
assembly U تجمع
forming up U تجمع
public meeting U تجمع
collecting point U منطقه تجمع
capital agglomeration U تجمع سرمایه
line official U داور خط تجمع
assembly area U منطقه تجمع
assembling area U منطقه تجمع
accumulation point U نقطه تجمع
traffic U تجمع مدافعان
trafficked U تجمع مدافعان
trafficking U تجمع مدافعان
furunculosis U تجمع چندکورک
turout U تجمع پرسنل
traffics U تجمع مدافعان
swarmer U تجمع کننده
rendezvous area U منطقه تجمع
hive U مرکز تجمع
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
associations U تداعی معانی تجمع
line backing U دفاع پشت خط تجمع
concentration camps U منطقه تجمع اسرا
concentration camp U منطقه تجمع اسرا
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
line backer U مدافع پشتیبان خط تجمع
boat rendezvous area U منطقه تجمع قایقها
pipe the side U تجمع گارد احترام
unlawful assembly U تجمع غیر قانونی
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
rallying point U محل تجمع مجدد
number forward U مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
association U تداعی معانی تجمع
dust laden U تجمع گرد وغبار
pigmentation U تجمع رنگدانه ها در بافتها
rallying points U محل تجمع مجدد
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
hiking U گرفتن توپ درشروع تجمع
recalled U دستور تجمع قوا دادن
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
coil up U تجمع ستون در راحت باش
hikes U گرفتن توپ درشروع تجمع
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
recall U دستور تجمع قوا دادن
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
hike U گرفتن توپ درشروع تجمع
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
dummies U گول زدن حریف در تجمع
dummy U گول زدن حریف در تجمع
hiked U گرفتن توپ درشروع تجمع
recalls U دستور تجمع قوا دادن
snapping U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
huddles U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snapped U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snap U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
prisoner of war cage U محل تجمع اولیه اسرای جنگی
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
huddling U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
flare U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snaps U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
flares U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddle U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
assembly order U دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
spermatheca U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
forming up U تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
gabfest U تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
encroaching U قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
spermathecal U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
cosmopolis U شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
ashless dispersant oil U نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
backfield line U خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
blind side U سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
post attack U بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
marshalling U تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
rally U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
collective fire U تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
rallied U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
expert U ویژه گر
extra special U ویژه
paticular U ویژه
adhoc U ویژه
specific humidity U نم ویژه
specialist U ویژه گر
special U ویژه
particular U ویژه
specialists U ویژه گر
experts U ویژه گر
prerogatives U حق ویژه
idiocrasy U ویژه
specifics U ویژه
specific U ویژه
prerogative U حق ویژه
special character U ویژه
extra <adj.> U ویژه
nets U ویژه
specially U ویژه
expresses U ویژه
expressed U ویژه
express U ویژه
privilege U حق ویژه
peculiar U ویژه
net U ویژه
particulars U ویژه
priviege U حق ویژه
special <adj.> U ویژه
expressing U ویژه
nett U ویژه
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
monocular U ویژه یک چشم
special passport U پاسپورت ویژه
special symbol U نماد ویژه
special case U مورد ویژه
gastronomist U ویژه گرخوراک
lachrymal U ویژه اشک
special drawing rights U حق برداشت ویژه
speleologist U ویژه گر غارشناسی
special duty U کار ویژه
specific humidity U رطوبت ویژه
habiliments U جامه ویژه
special party U گروه ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
specific yield U ابدهی ویژه
labeled cargo U کالای ویژه
lacrimal U ویژه اشک
specific viscosity U گرانروی ویژه
specific heat U دمای ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com