Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
naked reverse
U
حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pickets
U
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
picketed
U
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
picket
U
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
tackles
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
shoot the gap
U
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
deropement
U
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
sweep
U
بردن توپ از کنار خط به کمک سدکنندگان راه باز کن
down
U
انداختن توپدار به زمین
gunboat
U
ناو کوچک توپدار
scatback
U
توپدار سریع و فراری
body check
U
سد کردن بازیگر توپدار
gunboats
U
ناو کوچک توپدار
onside
U
در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hand off
U
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
armed sweep
U
مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
googly
U
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
shunting
U
مانور
maneuver
U
مانور
ease of movement
U
مانور
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
exercise commander
U
فرمانده مانور
combat exercise
U
مانور جنگی
fire and maneuver
U
اتش و مانور
scheme of maneuver
U
طرح مانور
exercise term
U
عنوان مانور
free maneuver
U
مانور ازاد
exercises
U
مانور نظامی
exercised
U
مانور نظامی
maneuverability
U
قابلیت مانور
umpiring
U
داور مانور
exercise
U
مانور نظامی
maneuver and fire
U
اتش و مانور
joint exercise
U
مانور مشترک
plan of maneuver
U
طرح مانور
ship handling
U
مانور با کشتی
maneuvering board
U
لوحه مانور
umpire
U
داور مانور
umpired
U
داور مانور
handle
U
مانور کردن
mass of maneuver
U
حجم مانور
handles
U
مانور کردن
umpires
U
داور مانور
maneuvring
U
طرح کردن مانور
exercise code word
U
رمز عملیات مانور
manoeuvre
U
طرح کردن مانور
bump and go
U
نوعی مانور دفاعی
controlled exercise
U
مانور کنترل شده
wishbone
U
نوعی طرح مانور
maneuvres
U
طرح کردن مانور
williamson turn
U
نوعی مانور دریایی
bump and run
U
نوعی مانور دفاعی
map maneuver
U
مانور روی نقشه
wishbones
U
نوعی طرح مانور
maneuvred
U
طرح کردن مانور
manoeuvred
U
طرح کردن مانور
quartermaster's notebook
U
دفتر مانور ناو
tight t
U
طرح اصلی مانور تی
manoeuvring
U
طرح کردن مانور
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
manoeuvres
U
طرح کردن مانور
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
wishbone t
U
نوعی طرح مانور
sea room
U
شعاع مانور دریایی
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
maneuvring
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvre
U
مشق کردن مانور دادن
pilot rudder
U
تیغه سکان مانور ناو
maneuvering board
U
تابلوی نمایش مانور ناوها
manoeuvring
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvred
U
مشق کردن مانور دادن
ease of movement
U
سهولت حرکت راحتی مانور
maneuvred
U
مشق کردن مانور دادن
out maneuver
U
برتری مانور پیدا کردن
manoeuvres
U
مشق کردن مانور دادن
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
flying wedge
U
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
maneuvres
U
مشق کردن مانور دادن
ground game
U
روش استفاده از مانور دویدن
garryowen
U
مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
feinting
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinted
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feints
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
wingover
U
مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
clamp anf rake
U
مانور برای کنترل گوی درمواجه
drift
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifted
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifts
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
progressive
U
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
island pullout
U
مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
ship handling
U
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
exercise program
U
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
seizure
U
حمله
seizures
U
حمله
sally
U
حمله
venues
U
حمله
offense
U
حمله
campaigns
U
حمله
venue
U
حمله
countering
U
حمله
besetting
U
حمله پی در پی
countered
U
حمله
spell
U
حمله
counter
U
حمله
aggression
U
حمله
hysteria
U
حمله
ictys
U
حمله
impugnation
U
حمله
offensive
<adj.>
U
حمله
offense,etc
U
حمله
offensives
U
حمله
spelled
U
حمله
spells
U
حمله
fit
U
حمله
fits
U
حمله
fittest
U
حمله
campaigning
U
حمله
onslaughts
U
حمله
impugnment
U
حمله
inroad
U
حمله
stound
U
حمله
sallies
U
حمله
assault
U
حمله
campaigned
U
حمله
assaulted
U
حمله
campaign
U
حمله
assaults
U
حمله
assaulting
U
حمله
assailment
U
حمله
onslaught
U
حمله
falling sickness
U
حمله
canvassing
U
حمله
canvasses
U
حمله
canvassed
U
حمله
canvass
U
حمله
attack
U
حمله
epileptic fit
U
حمله
attacks
U
حمله
wide open
U
حمله
attacked
U
حمله
time cut
U
ضد حمله
attacking line
U
خط حمله
onrush
U
حمله
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
حمله
onset
U
حمله
thrust
U
حمله
thrusting
U
حمله
thrusts
U
حمله
forays
U
حمله
offenses
U
حمله
offence
U
حمله
foray
U
حمله
slotting
U
شکاف در خط حمله
slot
U
شکاف در خط حمله
set about
U
حمله کردن به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com