English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hasty sling U حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
loop sling U حلقه بند تفنگ
keepers U تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
keeper U تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
hasty U تعجیلی
crisper U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
hasty defense U دفاع تعجیلی
jettisoned mine U مینهای تعجیلی
landing mat U باندفرود تعجیلی
hasty crossing U عبور تعجیلی از رودخانه
surface line U خط تلفن و تلگراف تعجیلی
jettisoned mine U مین گذاری هوایی تعجیلی در دریا
fowling piece U تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
convolute U حلقه حلقه کردن
fowling piece U تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
rifle salute U احترام با تفنگ سلام با تفنگ
rifle shot U تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
write enable ring U حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
breech loading U پر کردن تفنگ از ته
loads U پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load U پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
stack U چاتمه کردن تفنگ
stacks U چاتمه کردن تفنگ
stacked U چاتمه کردن تفنگ
ferrule U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrules U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
fire U تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fired U تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fires U تفنگ یاتوپ رااتش کردن
sight in U تنظیم کردن دید در تفنگ
primes U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
primed U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
prime U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
let off <idiom> U خالی کردن (تفنگ)،منبسط کردن
lay U روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
lays U روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
dispart U شکاف مگسک هدف گیری کردن تفنگ
loop U حلقه درون حلقه دیگر
looped U حلقه درون حلقه دیگر
loops U حلقه درون حلقه دیگر
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
interwreathe U حلقه کردن
coil down U حلقه کردن
curled U حلقه کردن
curls U حلقه کردن
curl U حلقه کردن
stock U رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked U رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
coil U حلقه کردن بوبین
fakes U حلقه کردن پیچیدن
wreathe U حلقه شدن یا کردن
faked U حلقه کردن پیچیدن
coiled U حلقه کردن بوبین
coils U حلقه کردن بوبین
wreathed U حلقه شدن یا کردن
wreathes U حلقه شدن یا کردن
wreathing U حلقه شدن یا کردن
girdling U حلقه احاطه کردن
girdles U حلقه احاطه کردن
girdled U حلقه احاطه کردن
inwreathe U با حلقه گل احاطه کردن
flemish U حلقه کردن طناب
girdle U حلقه احاطه کردن
fake U حلقه کردن پیچیدن
engird U احاطه کردن حلقه زدن
enring U احاطه کردن حلقه زدن دور
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
hangs U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
hang U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
wreathy U حلقه حلقه شده
quoit U حلقه پرتاب حلقه
purls U حلقه حلقه شدن
purl U حلقه حلقه شدن
eye bolt U حلقه حلقه اتصال
purling U حلقه حلقه شدن
purled U حلقه حلقه شدن
snap swivel U حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
rifles U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
invoiced U صورت کردن
invoicing U صورت کردن
invoices U صورت کردن
list U صورت کردن
invoice U صورت کردن
kopfring U حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
rosters U وارد صورت کردن
to strike off the rolls U از صورت حذف کردن
roster U وارد صورت کردن
scheduled U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedule U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedules U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
mine action U عمل کردن به صورت مین
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
skew U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
to e. figures upon astone U صورت هایی بر سنگ نقش کردن
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
take something to heart <idiom> U به صورت جدی تصمیم گیری کردن
skewing U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
to stare at person in the face U توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
figure eight fake U ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
to save ones face U ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
mercury delay line U روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
to marshal one's creditors U صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
lotions U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
format U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
selected U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
WAV file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
WAVE file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
select U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
formats U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
selects U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
declaration U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
mine U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mines U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mined U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
musketry U تفنگ
rifles U تفنگ
smoothbore U تفنگ
rifle gun U تفنگ
breech U ته تفنگ
musketry U تفنگ ها
guns U تفنگ
firer U تفنگ
gun U تفنگ
shotgun U تفنگ
flint lock U تفنگ
bottom U کف تفنگ
shot line U نخ تفنگ
rifle U تفنگ
rifle (rifled bore) U تفنگ
breechloader U تفنگ ته پر
shotguns U تفنگ
breech loader U تفنگ ته پر
gun butt U ته تفنگ
bottoms U کف تفنگ
hotspot U فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
electron gun U تفنگ الکترونی
gunsmith U تفنگ ساز
straps U بند تفنگ
gauged U اندازه تفنگ
riflery U استعمال تفنگ
groove U خان تفنگ
rifle man U تفنگ دار
rifle shot U تیررس تفنگ
rifle sling U بند تفنگ
popgun U تفنگ خفیف
pop gun U تفنگ بادی
pop gun U تفنگ بچگانه
gauges U اندازه تفنگ
gunsmiths U تفنگ ساز
slinging U تسمه تفنگ
cocking U چخماق تفنگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com