Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
protection ring
U
حلقه حفافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
file protect ring
U
حلقه حفافت فایل
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
Other Matches
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
base ring
U
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loops
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
write enable ring
U
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
U
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
nests
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
crisp
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops
U
حلقه درون حلقه دیگر
crispest
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
looped
U
حلقه درون حلقه دیگر
crisper
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
bight
U
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
eye bolt
U
حلقه حلقه اتصال
convolute
U
حلقه حلقه کردن
quoit
U
حلقه پرتاب حلقه
purl
U
حلقه حلقه شدن
purled
U
حلقه حلقه شدن
purling
U
حلقه حلقه شدن
purls
U
حلقه حلقه شدن
wreathy
U
حلقه حلقه شده
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
safe guard
U
حفافت
preservation
U
حفافت
cell protection
U
حفافت سل
protection
U
حفافت
egis
U
حفافت
safekeeping
U
حفافت
custody
U
حفافت
security
U
حفافت
conservation
U
حفافت
degree of protection
U
میزان حفافت
storage protection
U
حفافت حافظه
data protection
U
حفافت داده ها
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
shielded
U
حفافت شده
memory protection
U
حفافت حافظه
conservable
U
قابل حفافت
maintenance
U
حفافت کردن
system security
U
حفافت سیستم
safeguarded
U
حفافت کردن
safeguarding
U
حفافت کردن
protects
U
حفافت کردن
protecting
U
حفافت کردن
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
protection level
U
سطح حفافت
impedance protection
U
حفافت امپدانس
protection key
کلید حفافت
safeguard
U
حفافت کردن
collective protection
U
حفافت جمعی
data encryption
U
حفافت داده
file protection
U
حفافت فایل
anodic protection
U
حفافت اندی
file protection
U
حفافت پرونده
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
formats
U
حفافت حافظه و..
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
safety gap
U
دهانه حفافت
cathode protection
U
حفافت کاتدی
protection
U
عمل حفافت
safeguards
U
حفافت کردن
collective protection
U
حفافت گروهی
storage protection
U
حفافت انباره
x ray protection
U
حفافت رونتگن
soil conservation
U
حفافت خاک
self protection
U
حفافت از خود
shield
U
حفافت کردن
armor protection
U
حفافت زرهی
physical security
U
حفافت تاسیسات
block protection
U
حفافت بلوک
guard
U
حفافت کردن
format
U
حفافت حافظه و..
guarding
U
حفافت کردن
shields
U
حفافت کردن
protect
U
حفافت کردن
guards
U
حفافت کردن
safe keeping
U
حفافت توجه
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
software protection
U
حفافت نرم افزاری
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
keeps
U
حفافت امانت داری
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
protected field
U
میدان حفافت شده
overload protection
U
حفافت بار زیاد
protected location
U
مکان حفافت شده
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
wards
U
محجور حفافت بخش
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
keep
U
حفافت امانت داری
shield
U
حفافت کردن درمقابل
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
shields
U
حفافت کردن درمقابل
ward
U
محجور حفافت بخش
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
rust protection
U
حفافت در برابر زنگ زدگی
self protection
U
صیانت نفس حفافت از خود
beaching
U
سنگ چینی جهت حفافت
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
retention
U
حفافت توقیف بازداشت کردن
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
acid vapor canister
U
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
password protection
U
حفافت به کمک کلمه رمز
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
bed pitching
U
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
ppd
U
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
shields
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
shield
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect tab
U
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
reserved area
U
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
armor protection
U
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
meshes
U
حلقه
ring
U
حلقه
hoops
U
حلقه
hoop
U
حلقه
coiled
U
حلقه
eying
U
حلقه
reel
U
حلقه
ear ring
U
حلقه
reels
U
حلقه
whorl
U
حلقه
meshing
U
حلقه
whorls
U
حلقه
reeling
U
حلقه
wisp
U
حلقه
ring aperture
U
حلقه
wisps
U
حلقه
reeled
U
حلقه
coil
U
حلقه
eyes
U
حلقه
anadem
U
حلقه گل
eye
U
حلقه
vortex
U
حلقه
vortexes
U
حلقه
vortices
U
حلقه
cycle
U
حلقه
verticil
U
حلقه
ran
U
حلقه
earring
U
حلقه
volute
U
حلقه
volution
U
حلقه
gyre
U
حلقه
gird
U
حلقه
cycled
U
حلقه
eyeing
U
حلقه
link
U
حلقه
coils
U
حلقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com