Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
legitimate
U
حلال زاده
legitimated
U
حلال زاده
legitimates
U
حلال زاده
legitimating
U
حلال زاده
born in lawful wedding
U
حلال زاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
true born
U
حلال زاده اصیل اصل
speak of the devil and he appears
<idiom>
U
حلال زاده بودن
Other Matches
cousinry
U
عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
nepotism
U
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
blue blood
U
نجیب زاده اشراف زاده
cosolvent
U
روغن شبه حلال شبه حلال
nepew
U
پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
cousinly
U
دایی زاده وار خاله زاده وار
thinner
U
حلال
dissolving
<adj.>
U
حلال
resolvent
<adj.>
U
حلال
permitted
U
حلال
licit
U
حلال
solvents
U
حلال
kosher
U
حلال
lawful
U
حلال
peel
U
حلال
peels
U
حلال
solvent
<adj.>
U
حلال
amphiprotic solvent
U
حلال دوخصلتی
co solvent
U
کمک حلال
acid solvent
U
حلال اسیدی
solvent phase
U
فاز حلال
aprotic solvent
U
حلال بی پروتون
amphoteric solvent
U
حلال دوخصلتی
amphoteric solvent
U
حلال امفوتری
amphiprotic solvent
U
حلال امفوتری
fair trade
U
کسب حلال
legit
U
حلال مشروع
solvated
U
حلال پوشیده
polar solvent
U
حلال قطبی
nonpolar solvent
U
حلال ناقطبی
lawful
U
حلال داتایی
to turn an houest
U
پول حلال دراوردن
solvated proton
U
پروتون حلال پوشیده
immiscible solvent
U
حلال امتزاج ناپذیر
nonqaueous solvent
U
حلال غیر ابی
lyophobic colloid
U
کلویید حلال گریز
lyophilic colloid
U
کلویید حلال دوست
extraction solvent
U
حلال استخراج کننده
varsol
U
حلال نفتی شبیه نفتا
alcohol-free beer
U
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
near beer
[American]
U
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer
U
آبجوی حلال
[غذا و آشپزخانه]
chlorinated hydrocarbon
U
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
descended
U
زاده
progeniture
U
زاده
frying
U
زاده
fry
U
زاده
fries
U
زاده
descendant
U
زاده
descendent
U
زاده
fitz
U
زاده
nee
U
زاده
coz
U
عمه زاده
illegitimate
U
زنا زاده
levite
U
زاده لاوی
patricians
U
اعیان زاده
patricians
U
نجیب زاده
nobleman
U
نجیب زاده
patrician
U
نجیب زاده
patrician
U
اعیان زاده
thane
U
نجیب زاده
noblewoman
U
نجیب زاده
sea born
U
زاده دریا
noblemen
U
نجیب زاده
first born
U
نخست زاده
first-born
U
نخست زاده
knight
U
نجیب زاده
knighted
U
نجیب زاده
knighting
U
نجیب زاده
knights
U
نجیب زاده
magnate
U
نجیب زاده
magnates
U
نجیب زاده
noblewomen
U
نجیب زاده
aristocrat
U
اشراف زاده
born in the purple
U
غنی زاده
chevalier
U
نجیب زاده
cousin
U
دایی زاده
cousin german
U
عمو زاده
cousin german
U
عمه زاده
cousin
U
خاله زاده
cousin
U
عمه زاده
childe
U
نجیب زاده
cousin
U
عمو زاده
coz
U
دایی زاده
born in the purple
U
دارا زاده
aristocrats
U
نجیب زاده
aristocrats
U
اشراف زاده
aristocrat
U
نجیب زاده
cousins
U
دایی زاده
cousins
U
عمو زاده
cousins
U
خاله زاده
cousins
U
عمه زاده
bashaw
U
نجیب زاده
coz
U
خاله زاده
earth born
U
زاده خاک
first ling
U
نخست زاده
firstling
U
نخست زاده
first begotten
U
نخست زاده
freeborn
U
ازاد زاده
blue blooded
U
نجیب زاده
blue-blooded
U
نجیب زاده
firstborn
U
نخست زاده
evite
U
زاده حوا
grandee
U
اصیل زاده
hagseed
U
زاده عجوزه
hamite
U
زاده حام
high born
U
نجیب زاده
dons
U
لرد یا نجیب زاده
mulatto
U
زاده اروپایی وزنگی
donned
U
لرد یا نجیب زاده
junker
U
اصیل زاده المانی
gentleman of fortune
U
نجیب زاده حادثه جو
well born
U
اصیل نجیب زاده
underbred
U
نااصل زاده بی تربیت
cousinly
U
عمه زاده وار
don
U
لرد یا نجیب زاده
feringhee
U
پرتغالی زاده هند
donning
U
لرد یا نجیب زاده
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
hagborn
U
شیطان زاده فرزند ساحره
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
wellborn
U
نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
milord
U
مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
mestiza
U
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
mestizo
U
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
knickerbocker
U
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
grand tour
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
pythogenic
U
پیدا شده از چرک یا گندیدگی زاده چرک
what is bred in the bone will come out in the flesh
<proverb>
U
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com