Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
royalties
U
حق بهره برداری از چیزی
royalty
U
حق بهره برداری از چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gain
U
بهره برداری
usages
U
بهره برداری ها
utilisations
U
بهره برداری ها
utilizations
U
بهره برداری ها
operation
U
بهره برداری
gained
U
بهره برداری
exploitation
[utilization]
U
بهره برداری
using
U
بهره برداری
utilization
U
بهره برداری
usage
U
بهره برداری
utilisation
[British]
U
بهره برداری
gains
U
بهره برداری
exploitation
U
بهره برداری
maximum value
U
مقدار بهره برداری
operating cost
U
هزینه بهره برداری
ready for use
U
اماده بهره برداری
exploits
U
بهره برداری کردن از
operating budget
U
بودجه بهره برداری
exploit
U
بهره برداری کردن از
exploiting
U
بهره برداری کردن از
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
utilises
U
بهره برداری کردن
utilised
U
بهره برداری کردن
utilize
U
بهره برداری کردن
tapping
U
بهره برداری کردن از
tapped
U
بهره برداری کردن از
utilizing
U
بهره برداری کردن
tap
U
بهره برداری کردن از
utilizes
U
بهره برداری کردن
utilising
U
بهره برداری کردن
escaped water
U
تلفات اب هنگام بهره برداری
agronomics
U
علم بهره برداری از زمین
water utilization project
U
پروژه بهره برداری از منابع اب
integrated reservoir operation
U
بهره برداری توام از چندمخزن
operational research
U
تحقیق درخصوص بهره برداری
A concession
U
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
super imposed working load
U
بار مربوط به بهره برداری از بنا
tinpenny
U
حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
cost in use
U
هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
utilizing
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
watershed management
U
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
arrentation
U
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operate
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
to p athing to a person
U
کسی را از چیزی بهره دادن
operated
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operates
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operate
U
عمل کردن بهره برداری کردن
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
exploiting
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
tontine
U
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury
U
گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
xerographic
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph
U
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
diminishing marginal productivity
U
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
interests
U
بهره
quotients
U
بهره
yielded
U
بهره
exploiter
U
بهره کش
interest
U
بهره
exploiters
U
بهره کش
productive
U
بهره زا
exploited
U
بهره ده
yield
U
بهره
efficiency
U
بهره
yields
U
بهره
quotient
U
بهره
efficient
U
بهره ور
portion
U
بهره
portions
U
بهره
gain
U
بهره
gained
U
بهره
gains
U
بهره
abusing
U
بهره کشی
divest
U
بی بهره کردن
shared
U
بهره قسمت
high interest
U
بهره سنگین
share
U
بهره قسمت
benefic
U
بهره بردار
divested
U
بی بهره کردن
divesting
U
بی بهره کردن
abuses
U
بهره کشی
abused
U
بهره کشی
laser gain
U
بهره لیزر
divests
U
بی بهره کردن
legal interest
U
بهره قانونی
productivity
U
بهره وری
loan interest
U
بهره وام
abuse
U
بهره کشی
optimising
U
بهره بردن
resipatory quotient
U
بهره تنفسی
gains
U
بهره تقویت
sweatshop
U
بهره کشخانه
gained
U
بهره تقویت
sweatshops
U
بهره کشخانه
depriving
U
بی بهره کردن
gain
U
بهره تقویت
advantage by illness
U
بهره بیماری
deprives
U
بی بهره کردن
antenna gain
U
بهره انتن
lending rate
U
بهره - نزولپول
economic rent
U
بهره مالکانه
economic rent
U
بهره اقتصادی
high interest
U
بهره گران
dispossessor
U
بی بهره سازنده
bank interest
U
بهره بانکی
interest
U
بهره
[اقتصاد]
deprive
U
بی بهره کردن
divestiture
U
بی بهره سازی
divestment
U
بی بهره سازی
at % interest
U
با بهره 21 درصد
lot
U
بهره قسمت
lot
U
بخش بهره
compound interest
U
بهره مرکب
put out to interest
U
به بهره گذاشتن
exploiting class
U
طبقه بهره کش
exploited class
U
طبقه بهره ده
accrued interest
U
بهره متعلقه
interest
U
سودیا بهره
passive debt
U
وام بی بهره
interest for delay
U
بهره دیرکرد
transducer gain
U
بهره دگرسازی
contango
U
بهره دیرکرد
exploitative character
U
منش بهره کش
productive work
U
کار بهره زا
gavels
U
بهره غیرمجاز
declaration of interest
U
اعلام بهره
gavel
U
بهره غیرمجاز
shares
U
بهره قسمت
exploitation
U
بهره کشی
interest rate
U
نرخ بهره
default interest
U
بهره معوق
deprival
U
بی بهره سازی
pure interest
U
بهره خالص
voltage gain
U
بهره ولتاژ
efficiency
U
بهره وری
quantum yield
U
بهره کوانتومی
rat of interest
U
نرخ بهره
cheap money
U
پول با بهره کم
rate of interest
U
نرخ بهره
interests
U
سودیا بهره
factor payments
U
بهره وسود
rq
U
بهره تنفسی
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
it was sold at 0 year's p
U
بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
money rate of interest
U
نرخ بهره پولی
passives
U
پدافندغیر عامل بی بهره
interest profit
U
عایدی حاصل از بهره
interest free loan
U
وام بدون بهره
landuse
U
بهره وری از زمین
sexual abuse
U
بهره کشی جنسی
high efficiency
U
ضریب بهره بالا
sweatshops
U
کارگاه بهره کشی
high rate of interest
U
نرخ بالای بهره
passive
U
پدافندغیر عامل بی بهره
exploitation of labor
U
بهره کشی کارگر
high rate of interest
U
نرخ سنگین بهره
factor productivity
U
بهره دهی عوامل
i paid the debt plus interest
U
بدهی را با بهره ان دادم
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
effective interest rate
U
نرخ بهره موثر
epinosic gain
U
بهره ثانوی بیماری
interest rate per annum
U
نرخ بهره سالانه
bank rate
U
نرخ بهره بانکی
infatute
U
ازخرد بی بهره کردن
marginal productivity
U
بهره وری نهائی
exploitation of colonies
U
بهره کشی مستعمرات
market rate of interest
U
نرخ بهره بازار
child abuse
U
بهره کشی از کودک
margin productivity
U
حد بهره وری تولید
prime rate of interest
U
نرخ بهره ترجیحی
enjoys
U
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoying
U
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoyed
U
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
beneficiary
U
بهره بردار ذیحق
enjoy
U
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com