Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
groundage
U
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
transit duty
U
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
pillotage
U
وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
toll thorough
U
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
withholding taxes
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
table money
U
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
zero hour
<idiom>
U
لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
prussic acid
U
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
it follows necessarily that
U
ناچار این نتیجه گرفته میشود
arrowroot
U
نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
intake
U
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
cudbear
U
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
inland duty
U
حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
intakes
U
مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
colas
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
orifice meter
U
روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
cola
U
ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
bush
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
phlorizin
U
ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
centrifugal moisture equivalent
U
مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
wing photograph
U
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
galbanum
U
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
container
U
قطار و کشتی بکاربرده میشود
containers
U
قطار و کشتی بکاربرده میشود
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
salvaging
U
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvages
U
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvage
U
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvaged
U
پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
national ensign
U
پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
chine
U
درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود
tactics
U
دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
sea tail
U
بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
turboprop
U
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
remarking
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rem
U
عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
berthage
U
حق لنگراندازی
anchorage
U
لنگراندازی
anchorages
U
لنگراندازی
keelage
U
حق لنگراندازی
dockage
U
لنگراندازی
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
privateer
U
کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
berth
U
محل لنگراندازی
berthing
U
محل لنگراندازی
port of call
U
بندر لنگراندازی
ports of call
U
بندر لنگراندازی
berths
U
محل لنگراندازی
berthed
U
محل لنگراندازی
wharfage
U
هزینه لنگراندازی
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
bow wave
U
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
patinated
U
جرم گرفته کبره گرفته
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
behalf
U
بابت
therefore
<adv.>
U
از آن بابت
whereat
U
که از ان بابت
hence
<adv.>
U
از آن بابت
thus
[therefore]
<adv.>
U
از آن بابت
by implication
<adv.>
U
از آن بابت
in consequence
<adv.>
U
از آن بابت
as a consequence
<adv.>
U
از آن بابت
in this way
<adv.>
U
از آن بابت
particular redemption
U
بابت
in this manner
<adv.>
U
از آن بابت
in this wise
<adv.>
U
از آن بابت
in this vein
<adv.>
U
از آن بابت
for that reason
<adv.>
U
از آن بابت
as a result of this
<adv.>
از آن بابت
whereby
<adv.>
U
از آن بابت
thereat
U
از ان بابت
thereupon
<adv.>
U
از آن بابت
at that
[at that provocation]
<adv.>
U
از آن بابت
in this sense
<adv.>
U
از آن بابت
for this reason
<adv.>
U
از آن بابت
in so far
<adv.>
U
از آن بابت
insofar
<adv.>
U
از آن بابت
in this respect
<adv.>
U
از آن بابت
by impl
<adv.>
U
از آن بابت
particulars
U
بابت
items
U
بابت
item
U
بابت
thereat
<adv.>
U
از آن بابت
subsequently
<adv.>
U
از آن بابت
concerns
U
بابت
therein
U
از ان بابت
concern
U
بابت
as a result
<adv.>
U
از آن بابت
consequently
<adv.>
U
از آن بابت
regarded
U
بابت باره
regards
U
بابت باره
regard
U
بابت باره
paticular
U
خصوصی بابت
on this score
U
از این بابت
on my own account
U
بابت خودم
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
harbour dues
U
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
therewith
U
از ان بابت علاوه بر این
sickleave
U
مرخصی بابت ناخوشی
gigabyte
U
یک هزار میلیون بابت
In this matter
U
در این بابت
[قضیه]
for ones own hand
U
بابت خود شخص
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
on the score of neglect
U
بعنوان غفلت ازاین بابت
I feel relieved because of that issue!
U
خیال من را از این بابت راحت کردی!
is he a the wiser for it
U
ایا ازاین بابت عاقل تراست
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
dead freight
U
هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
coupon payments
U
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
forwarding merchant
U
کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
stand
U
ایستادن
cease
U
ایستادن
seogi
U
ایستادن
abided
U
ایستادن
to stand by
U
ایستادن
be under way
U
ایستادن
stopped
U
ایستادن
stopping
U
ایستادن
stop
U
ایستادن
stops
U
ایستادن
abides
U
ایستادن
ceased
U
ایستادن
ceases
U
ایستادن
ceasing
U
ایستادن
aby
U
ایستادن
abye
U
ایستادن
to come to a stand
U
ایستادن
to fetch up
U
ایستادن
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
echo
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
U
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
U
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
averaged
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces
U
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
bat allowance
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
pewage
U
پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com